تازگی ها یکی از دوستان دوران دبستان من پیدا شده، البته من او را خوب یادم نمی آید، چون هیچ وقت کلاس ما نبود، ولی یک ویژگی شاخص دارد که دوست داشتنی نیست، و آن این که حافظه خاطرات منفی اش بسیار خوب کار می کند :-|
مثلاً می توانی از او بپرسی که 20 سال قبل چه کسی بدجنس بود (اگر برای یک بچه دبستانی بدجنسی معنا داشته باشد اصلاً :-|)؟ چه کسی یک بار سر کلاس سوم در آن عالم بچگی تقلب کرد (مجدداً اگر بچه سوم دبستان خوب درک کند که تقلب یعنی چه...)؟ چه کسی او را اذیت کرده؟ چه کسی تحویلش نگرفته؟ چه کسی او را سر بازی ها راه نداده؟ :-|
و این برای همه ما کمی عجیب است شاید...
همه ما که از پیدا کردن همدیگر کلی ذوق کردیم، حتی اگر آن زمان ها با هم قهر می کردیم، دعوا می کردیم یا همدیگر را دوست نداشتیم...
قشنگ این است که حالا همدیگر را پیدا کرده ایم بعد از بیشتر از 20 سال...
شاید باید سعی کنیم خاطرات بد را فراموش کنیم، اگر بخواهیم کمی آسوده تر و شادتر زندگی کنیم گاهی...