عمه در گالری -:)


مهلا نشسته در آغوشم، تکیه داده به من و می خواهد که موبایل را بیاوریم تا با هم عکس ببینیم...

البته کار مورد علاقه اش این است که شما گالری را برایش باز کنی، او دانه دانه عکس ها را رد کند، وقتی به فیلم های خودش رسید، بزند رویش تا اجرا شود و با دقت فیلم های خودش را ببیند، آن هم برای چند بار :-)))

این دفعه ولی عکس ها را که می دید، هیچ، فیلم های خودش را هم که چند بار می دید هیچ، به عکس های من که می رسید، می‌گفت: عمه!


من را در عکس با انگشت نشان می داد، می گفت عمه! بعد بر می گشت من را نگاه می کرد که مطمئن شود و  این بار من را نشان می داد و دوباره می گفت: عمه :-))))))))


به این میگن: auntie recognition in gallery :-))))


پ.ن.۱. چالش نرم افزاری تمام شد، پروژه را فرستادم برایشان، البته اواسط کار سیگنال دادند که به نظرشان این کار باید ۳ ساعت طول بکشد :-| یکی نیست بگوید که من اگر هر سه ساعت می توانستم یک اپلیکیشن بنویسم که الان بازار در سیطره من بود :-))))))))))) مهم نیست، مهم این است که من نشان دادم که در ۵ روز می شود کار را انجام داد، داستان‌های بعدش برای این است که مبلغ درخواستی را ندهند که قابل پیش بینی است... کار سابق خودمان را انجام می دهیم، خب :-)


پ.ن.۲. از اتاق فرمان اشاره می کنند که از این چهارشنبه می رویم مسجد الرحمن برای آموزش خوشنویسی به چند فنچ دبستانی :) و... خوشحالیم :)

۱۳
۰۹ تیر ۱۶:۵۲ yalda shirazi
خودمم رفتم طرفه و حیل رو سرچ کردم! بعد از کامنت قبلی. دیدم بد نیست! 😂😂 
#من خیلی فرهیخته ام!! 
مرسی مرسی! 😂

:))) عزیزی یلدا جونم :*

۰۵ تیر ۱۷:۰۷ yalda shirazi
الان من این رو درست نوشتم و استفاده کردم؟؟ به شک افتادم!!!
گرچه که به نظر خودم درسته و بعد از خوندن جواب کامنت دومم حس کردم خیلی فرهیخته شدم یهو! مرسی از این همه حس خووب!

خب بعد که خودت هی گفتی، من هم شک کردم :))))))))) یک چیزی گفتی ترکیبی از طرفه العین و لطائف الحیل،


که نظر من طرفه الحیل درست است، چون طرفه یعنی چیز تازه و نو یا عجیب و غریب که در هر دو صورت با کاربردی که می خواستی جور در میاد :)
و همین که این ترکیب به ذهنت رسیده، حتی اگه مرسوم نباشه نشانه فرهیختگی ه :)

۰۵ تیر ۱۶:۲۲ دچــ ــــار
همون به سیظره بر بازار فکر کنید شما :)

به افق های دور :))))

مرسی که عمومی گذاشتم :|||||||
آقااااااا=)))
برم رمزمو عوض کنم://

امیدوارم خیلی دیر پاکش نکرده باشم :-|

۰۴ تیر ۱۳:۰۵ جولـ ـیک
ای جانم عمه:))))
آقا فرانسویه همچنان رو اعصابه؟:|

:)))) الان در مرحله کش و واکش اتمام چالش و این ها هستیم، آقا فرانسویه فعلاً در پشت پرده است، دارم با مدیرعامل چک و چونه می زنم، ولی مطمئنم نظراتش را منعکس کرده :-|

۰۴ تیر ۰۴:۱۰ رنگ خدایے . . .
سعی کنیم فرهنگ فنچان را فرهنگی کنیم :)))

خوشنویسی رو پلی قرار بدیم برای تاثیر گذاری روی اون ها... 


البته نظرات متفاوته...
به هر حال....

خیلی مسئولیت سنگینیه، استادم همیشه میگه اگه دیگه از خوشنویسی خوششون نیاد، مسئولیتش با ماست :-|

۰۳ تیر ۲۳:۳۰ نگار :)
برادرزاده خیلی عشقه :))
خدا حفظش کنه مهلا جان رو :)))

+نمیشه بمن هم خوشنویسی یاد بدی؟! :دی

واقعاً عشقه :) ممنونم نگاری :*


چرا که نمیشه، این که می خواهم برم البته خط تحریری است، ولی اگه منظورت با قلم هست هم میشه :) 

۰۳ تیر ۲۲:۱۰ دنیا تتلیتی
خخخخ عالی

ممنونم :))))

۰۳ تیر ۲۱:۳۹ سید میثم ابوالقاسمی
فنچ رو خوب اومدی خخخ :-)

فنچ واقعی اند :))))

۰۳ تیر ۲۰:۰۷ رهگذر ...
ای جانممم عمههههه ♥

افرین پریساجون.موفق باشی ;-)

چقدر خوب...کار با بچه ها بنظرم باید خیلی جالب و لذت بخش باشه.خودم ی مدت دلم میخ است معلم ابتدایی بشم.بعد همیشه تو دلم مونده ک کار فرهنگی برای مناطق محروم بکنم و با بچه ها کار کنم

یه سالی رفتیم اردوجهادی.مسیولیت هم افتاد رو دوش من.انقد چیزای بد بد دیدم و اذیتم کردن ک عطایش را به لقایش بخشیدم :-D

اردوی جهادی همیشه وسوسه کننده است، آدم فکر می کنم چقدر حالش خوب میشه بعدش :)

۰۳ تیر ۲۰:۰۵ پرواز ...
وای خدا...بچه ی داداش خیلییی عزیزه... البته من فعلا عمه نشدم :) حسم میگه عزیزه شدیییییید :)

خیلی عزیزه :))) :*

۰۳ تیر ۱۷:۱۱ بهار پاتریکیان D:
ای جانم ^.^
کِی میشه داداشِ منم بچه دار بشه بچش به من بگه عمه ..؟! ^.^
وای خدا دلم ضعف رفت ^.^

:))) تو خیلی عمه خوب و شیطونی میشی، بچه باهات حال می کنه بهار جان :)

۰۳ تیر ۱۶:۲۱ گربه بنفش
چندبار عمه رو بررسی کرده:)))
از طرف من ببوسیدش:*

هزاربار بوسیدمش :)

۰۳ تیر ۱۶:۱۰ Faber Castel
خخخخخخخخخ
حس خوبه عمه بودن :)

حس خوبیه :)

۰۳ تیر ۱۶:۰۳ yalda shirazi
خو واقعا باید یه چیز دیگه ای بدم دستش یا یه جور خاصی حواسش رو پرت کنم!!!
مخلصیم!

نه خب کلمه سنگین بود، باید از یه حدی فرهیخته تر باشی که هم بدونی معنایش چیه، هم بلد باشی درست بنویسی اش :-*

۰۳ تیر ۱۶:۰۲ مترسک ‌‌
ای وای =))
از دست این فسقلیا =))
جالبه که شک می‌کرده خودتون باشید و بر می‌گشته با دقت آنالیز می‌کرده تا مطمئن بشه =))
از طرف من پیشونیش رو ببوسید ^_^
لازم به ذکره که شدیداً دختری‌ام! D:

چشم حتماً می بوسمش، من هم دختری ام :)))) ^--^

۰۳ تیر ۱۵:۵۶ فاطمه .ح
فنچ :))

فنچ شیطون :)

خخخ من خودموکشتم بسکه عکس فیلم ازخودم گرفتم دم مهلام گرم

بچه های نسل جدیدین دیگه :) مهلا یه کمی از شما ها کوچیک تره فقط :)

۰۳ تیر ۱۵:۲۱ yalda shirazi
اوووف.. دختر خاله من فیلمش رو صد بار نگاه میکنه وسیر نمیشه! تا جایی که دیگه گوشی رو به طرفه الحیلی از دستش در میارم!!
همین که پروژه رو فرستادین مشت محکمی بود! پول هم ندادن فدا سرتون!

طرفه الحیل خیلی خوب بود، یلدا :-)))))

ممنونم، این که گفتی مشت محکمی بود خیلی حالم خوب شد :-)))

۰۳ تیر ۱۵:۱۷ 💕 پسر خوب 💕
موفق باشید

ممنونم :-)

۰۳ تیر ۱۵:۱۱ Tamana .....
الهی درس دادن به فنچا لذت بخشه ولی سرسام اور خخخخ
عمه جان:)
موفق باشی

منو بگو :))))))) نه این که تا حالا سابقه تدریس هم نداشتم، ببین چه شود کلاسم :-))))))))))))

۰۳ تیر ۱۵:۰۸ آقاگل ‌‌‌‌
خسته نباشید عرض کنیم اول بابت کار پنج روزه :)
از طرف من لپ مهلارو بکشید بی زحمت:دی
.
خوبه که خوشحالید خوشحالیتون مستدام.

بسیار ممنونم ازتون، خستگی ام در رفت، آخیش :))) 

حتماً لپش رو می کشم :)))


auntie recognition in gallery

ای جان:)))
درس دادن به فنچ ها باید خیلی سرگرم کنند باشه
و البته که خدا صبرت بده:دی

:))))))))) خودم کلی گرخیدم الان :))))))))) حالا خوبه دخترن، بهم گفتن به پسرها هم درس میدی، گفتم آره، الان که فکر می کنم می بینم کاش می گفتم نه :-)))))))))))

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
در جستجوی درون و برون...
موضوعات
سروستاه نامه، سنتور (۲۷)
خوشنویسی، تذهیب (۱۷)
کار، iOS، اندروید (۳۷)
زندگی بهتر (۸۴)
یاد ایام (۲۸)
مهلا (۲۳)
صابرانه (۴۵)
از این روزها (۱۶۷)
یک سال بدون... (۱۲)
خانه دوست کجاست؟ (۲۶)
آشپزی، خام گیاهخواری (۱۹)
نی‌نی گولو، لیلی (۱۰۱)
کتابخوانی (۶)
مشاوره (۸)
آن سوی آب‌ها (۸۷)
داستان (۲)
چالش وبلاگی (۱)
آخرین نوشته ها
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
لبه‌ی پیاده‌رو، هم سطح جاده
سیاه و سفید
تنظیم روی فرکانس دیگر
هر نه ماه هم تکرار کنیم!
بیخودی
اعلام حیات :)
کرونا تست
مدرسه
کرونا در یک قدمی
محبوب ترین نوشته ها
لیلی، نام دیگر عشق است...
گاهی بیرون رو نگاه کن
کوچولو بیا*
سهیم شدن
امن‌سازی
یازده ضربدر سه
بسی عشق بودی در این چهار سال
مادرانگی :)
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
سوگواری
پربیننده ترین نوشته ها
لالایی لیلی :)
شفایافتگان
هَکَلچه :-)
مهاجرت
"هل اتی" کجا رفت؟
پسر یا دختر! مسئله این است...
مادر شوهر
روغن کلزا
بی کلید در* :-)
لیلی، مثلِ پری
نوشته های پر بحث تر
هَکَلچه :-)
کوچولو بیا*
لیلی، مثلِ پری
خب تا آخرش رو بگو :-|
لیلی، نام دیگر عشق است...
پسر یا دختر! مسئله این است...
دوبله وسط :-)
بی کلید در* :-)
آشپز که دو تا شد...
سه و چهار :-)
تاریخچه نوشته ها
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۴ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۳ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۶ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۸ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۸ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۷ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۹ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۹ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۹ )
دی ۱۳۹۹ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۷ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۸ )
دی ۱۳۹۸ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۱۱ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۸ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۹ )
دی ۱۳۹۷ ( ۸ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۸ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
دی ۱۳۹۶ ( ۷ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۶ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۶ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۷ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۶ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۸ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۴ ( ۹ )
دی ۱۳۹۴ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۴ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۴ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۴ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۴ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۴ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۳ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۳ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۳ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۳ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۳ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۳ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۳ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۳ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۲ ( ۳ )
پیوند ها
گروه نرم افزاری پرکا
دامن گلدار اسپی
تیرمن
جولیک
نارخاتون
یک آشنا
آقاگل ملت
ذهن زیبای یلدا
faella
توکا
وقتی فاطمه روز به روز بزرگتر می‌شود
یک مترسک
وایسیـ ورسا
می‌خواهم فاطمه باشم
غرور شکسته
فیلوسوفیا
پرتقال دیوانه
حریری به رنگ آبان
در دیار نیلگون خواب
دکتر میم
خانومی جانم
روزنوشت های میم صاد
پنجره می‌چکد
ریشه در باد
حنا
صخره‌نورد
لافکادیو
هیچ
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان