شیرخوارگی :)

و ما به آرایشگاه رفتیم :)‌‌ (دست و جیغ و هورا)

و ما بیرون رفتیم،

و یک دانه دوست درمانی هم کردیم :) (در ادامه به باقی دوست درمانی ها خواهیم پرداخت :))


و در راستای آرایشگاه رفتن،‌ شیرمان را دوشیدیم و چون جوجه در تمام مدت نبود ما و حتی ساعتی بعد از بازگشت غرور آفرینمان در خواب به سر می برد، ما ماندیم و ۳۰cc شیر مادر، یعنی شیر خودمان که سه ساعت از دوشیدنش می گذشت :-|


چون شیر تازه برای لیلی حاضر و آماده بود،‌ تصمیم گرفتم و "شیر رو خودم خوردم"*

و جانم برایتان بگوید که خیلی شیرین و خوشمزه بود، و پی بردیم که چرا لیلی جانمان هر بار که شیر می خورد آن همه ملچ و ملوچ می کند :-)


بعدتر که لیلی را بغل کردم برای شیر دادن، دیدم خدای من! لیلی بوی شیر میده که این همه خوردنی و خوشمزه است :) یعنی بوی بچه مساوی است با بوی شیر مادر :)**


* به سبک مهلا بخوانید لطفاْ :)

** در نتیجه اگر بتوانیم شیر را برای مثلا چند سال فریز کنیم در دماهای خیلی پایین که کیفیتش از بین نرود، بعدها که جوجه بزرگ شد، شیر را می ریزیم روی لباس هایمان تا هنوز بوی بچه بدهد،‌ شیرین و خوشمزه :دی

۱۱
۲۸ شهریور ۰۶:۳۰ پـــــر ی
نمی دونم. دوست ندارم 
حالت تهوع میگیرم :(
بیچاره بچه ی آینده ام :)

شاید بوی بچه خودت رو دوست داشته باشی مثلا :)

۲۷ شهریور ۱۹:۲۷ آقاگل ‌‌
شکلکاش کپی نشد :)
بچسبد به کامنت قبلی: «😂😂😂»

چسبانده شد :-)))

۲۷ شهریور ۱۹:۲۶ آقاگل ‌‌
کامنت من مصداق جواب ابلهان خاموشی بود بی جواب موند؟​​​

دور از جون :-)

۲۷ شهریور ۱۸:۰۵ ماهی کوچولو
عزیزممم
نه به بویاییت شک نکن
اونایی که ما میگیم بیش فعال بودن شیر تو بدن شون پنیر شده بوده :)) 

در حد مشک پنیر و اینا بود :-)

۲۷ شهریور ۰۷:۱۹ پـــــر ی
من از بوی بچه خوشم نمیاد یعنی از بوی شیر مادر خوشم نمیاد؟ 
نتیجه گیری اخلاقیش اینجوری میشه ؟ :)

آره دیگه، خوشت نمیاد پری؟ خیلی خوبه که :-)

ای جانم پریسا :)) این پستت خیلی چسبید، خیلی :**
شیر رو دادم به لیلی، لیلی به من بوووو داد :پی

خوب خوب باشی ایشالا

چه ادامه شعر خوبی گفتی براش :-*

۲۵ شهریور ۲۰:۵۰ ام اسی خوشبخت
چه نکته جالبی :)

:-)

ای گیان برای مامان پریسا ، لیلی گیان و مهلا گیان💜❤💖


+
http://www.aparat.com/v/spBKM

خیش ارات :-)

۲۴ شهریور ۱۳:۰۴ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
هوراااااااااا
ما هم یه قدم نورسیده داشتیم. مامانم بردش حموم! اومدیم خونه میگه دستام بوی بچه گرفته:-))

حموم کردنشان یه کیفی میده، خدا می دونه :-)

۲۴ شهریور ۰۸:۴۳ محمود بنائی
 O_o به خودکفایی رسیدید.
برم یک بچه پیدا کنم بو کنم ببینم چی میگین! 

:-) نوزاد باشه با شیر مادر :-)

۲۴ شهریور ۰۶:۴۵ ماهی قرمز
وااای این بچه ها رو باید فقط بو کنی :)))))))))

خیلی خوبه :)))) به دوست درمانیت ادامه بده :)

دوست درمانی، بهترین درمان :-)

واقعا خوشمزه بود؟ 
چینی‌ها پستتونو بخونن کارخونه عطر شیر میزنن حتما:)))

آره ایول، کارخونه عطر شیر عالیه :-)

۲۳ شهریور ۱۵:۰۶ ماهی کوچولو
کامنت آقا گل و بهارنارنج و بانوچه و مترسک :))
اونی که مترسک گفت رو منم به عینه دیدم
البته اونی که من دید دختر بود ولی بوی پنیر میداد سرش :)) 

بیا لیلی رو هم بو کن :-) به حس بویایی مادرانه ام شک کردم :دی

۲۳ شهریور ۱۴:۵۸ مهدی صالح پور
:))) چه نکته ظریفی! بوی بچه مساوی است با بوی شیر مادر

:-))))

۲۳ شهریور ۱۳:۲۹ مترسک ‌‌
ما یه فسقلی داریم تقریباً هم‌سن لیلی شماست، منتها پسره و طبیعتاً شیطون؛ هر وقت خیلی دیگه فعالیت می‌کنه (در حد بالا و پایین انداختنش توسط بزرگ‌تراش!) سرش بوی پنیر می‌گیره! :))

:دی شاید لیلی هم بوی پنیر میده، به نظر من نمیاد :-)))))

۲۳ شهریور ۱۳:۱۹ بانوچـ ـه
خودخوری :دی

:دی

موفق باشید!!

در شیر خود خوردن؟ :-|

۲۳ شهریور ۱۳:۰۵ قالب رضا
بله

:-|

۲۳ شهریور ۱۳:۰۱ بهارنارنج :)
وای چه باحال:)))
یجورایی نمود خودخوری:)))

اخی,میزدی به پوستت=)))))

جدی گفتی؟ خوبه برا پوست؟ :-)))))

۲۳ شهریور ۱۲:۵۸ فیلو سوفیا
ای جااان:))

:-*

۲۳ شهریور ۱۲:۵۷ آقاگل ‌‌
بچه ها رو آدم دلش میخواد بگیره و فقط بو کنه. :)
البته واضحه که تا قبل اینکه خرابکاری کنن. خرابکاری کنن دیگه بوی خوبی نمیدن :d

آقاگل من اینو جواب داده بودم، باور کن :-|

بیان زیادی آپدیت کرده :-/

گفته بودم حتی وقتی خرابکاری می کنن، بو به زیر گردن و لپاشون نمیرسه، در ارتفاعات پایین می مونه :دی

:)))

:-)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
در جستجوی درون و برون...
موضوعات
سروستاه نامه، سنتور (۲۷)
خوشنویسی، تذهیب (۱۷)
کار، iOS، اندروید (۳۷)
زندگی بهتر (۸۴)
یاد ایام (۲۸)
مهلا (۲۳)
صابرانه (۴۵)
از این روزها (۱۶۷)
یک سال بدون... (۱۲)
خانه دوست کجاست؟ (۲۶)
آشپزی، خام گیاهخواری (۱۹)
نی‌نی گولو، لیلی (۱۰۱)
کتابخوانی (۶)
مشاوره (۸)
آن سوی آب‌ها (۸۷)
داستان (۲)
چالش وبلاگی (۱)
آخرین نوشته ها
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
لبه‌ی پیاده‌رو، هم سطح جاده
سیاه و سفید
تنظیم روی فرکانس دیگر
هر نه ماه هم تکرار کنیم!
بیخودی
اعلام حیات :)
کرونا تست
مدرسه
کرونا در یک قدمی
محبوب ترین نوشته ها
لیلی، نام دیگر عشق است...
گاهی بیرون رو نگاه کن
کوچولو بیا*
سهیم شدن
امن‌سازی
یازده ضربدر سه
بسی عشق بودی در این چهار سال
مادرانگی :)
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
سوگواری
پربیننده ترین نوشته ها
لالایی لیلی :)
شفایافتگان
هَکَلچه :-)
مهاجرت
"هل اتی" کجا رفت؟
پسر یا دختر! مسئله این است...
مادر شوهر
روغن کلزا
بی کلید در* :-)
لیلی، مثلِ پری
نوشته های پر بحث تر
هَکَلچه :-)
کوچولو بیا*
لیلی، مثلِ پری
خب تا آخرش رو بگو :-|
لیلی، نام دیگر عشق است...
پسر یا دختر! مسئله این است...
دوبله وسط :-)
بی کلید در* :-)
آشپز که دو تا شد...
سه و چهار :-)
تاریخچه نوشته ها
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۴ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۳ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۶ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۸ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۸ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۷ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۹ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۹ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۹ )
دی ۱۳۹۹ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۷ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۸ )
دی ۱۳۹۸ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۱۱ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۸ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۹ )
دی ۱۳۹۷ ( ۸ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۸ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
دی ۱۳۹۶ ( ۷ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۶ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۶ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۷ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۶ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۸ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۴ ( ۹ )
دی ۱۳۹۴ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۴ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۴ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۴ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۴ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۴ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۳ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۳ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۳ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۳ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۳ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۳ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۳ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۳ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۲ ( ۳ )
پیوند ها
گروه نرم افزاری پرکا
دامن گلدار اسپی
تیرمن
جولیک
نارخاتون
یک آشنا
آقاگل ملت
ذهن زیبای یلدا
faella
توکا
وقتی فاطمه روز به روز بزرگتر می‌شود
یک مترسک
وایسیـ ورسا
می‌خواهم فاطمه باشم
غرور شکسته
فیلوسوفیا
پرتقال دیوانه
حریری به رنگ آبان
در دیار نیلگون خواب
دکتر میم
خانومی جانم
روزنوشت های میم صاد
پنجره می‌چکد
ریشه در باد
حنا
صخره‌نورد
لافکادیو
هیچ
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان