یک گل، صد گل، صدها گل :)

اگر در آرزوی داشتن دوقلو هستید و همه می گویند که خیلی خوبه و یک بار بچه می آوری و تمام می شود، بدانید و آگاه باشید که رویایی بیش نیست! این که آدم تمام تجربیات مادرانگی و آموزش بچه داری را به صورت فشرده با دو تا بچه شروع کند، گاهی دیوانه کننده است :-|

حتی اگر خیلی دوست دارید که دو تا بچه داشته باشید،‌ فاصله مناسب بین جوجه ها باعث می شود که هم از تجربیات گرانقدرتان سر اولی برای بزرگ کردن دومی بهره ببرید، هم اگر شانس بیاورید و بچه خوب و دسته گلی باشد، شاید کمکتان هم کرد :)


* این ها سخنان من نیست،‌ تجربیات مادر یک دوقلوی خوشمزه است :)


پ.ن. اگه دوست داشتین یه نگاهی به صفحه موبیکار تو فاندوران بیاندازید :)

۱۰
۱۷ آبان ۰۹:۱۲ سعید شکری
عالی بود ،دنبال شدی به سایت منم سر بزن ممنون،طراحی لوگو اسم و عکس نوشته رایگان انجام میدم ،در خدمت هستیم

فکر کنم تو اینستاگرام و کانال های تلگرام بهتر بتونی کارهایت رو عرضه کنی، وبلاگ خیلی هم مثل آن ها خفن مخاطب نداره :)

۱۵ آبان ۱۲:۰۱ خانومی ...
چشم چشم ^_^ 

:) چشمت بی بلا جان جان :):*

۱۵ آبان ۱۱:۵۹ خانومی ...
هم توی فامیل ما هست هم توی فامیل آقای همسر :))
مامانم و دایی م دو قلو هستن ، عمه و بابا بزرگ شون هم دوقلو بودن ...

اوه اوه :-) خب دیگه ارث است کاریش نمیشه کرد،دوقلو شد خبرم کن بیام کمک بدم :-)::-*

۱۳ آبان ۱۴:۲۳ مهدی صالح پور
من خانمم دوقلو دوست داره ولی تصورش هم ترسناکه

آره بین خواستن و توانستن فاصله هاست :-)))) خیلی توان اضافه می خواد :-)

و اگه زایمان اول دوقلو باشه واقعا سخته، آدم هم باید مادرانگی یاد بگیره و هم چطور باید با دو تا بچه رفتار کنه :-)

salam

سلام

۱۳ آبان ۰۷:۰۱ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
ولی بامزه هم هستند:-)))

آره قبول دارم :-) ولی بیشتر برای بقیه :-))))) مامانشون طفلک

۱۲ آبان ۱۳:۳۲ ام اسی خوشبخت
خیلی سخته اما کاملا به توانایی مادر و مادربزرگها بستگی داره :)

مادربزرگ ها رو خوب گفتی :-)

۱۲ آبان ۱۲:۴۷ دکتر میم
خواهر من هفت سال بعد از دختر اولش ، یه دوقلو آورد،، درسته که دختر اول هم کلی کمک میکنه، اما یه اکیپ جمع شدیم به کمک، بازم خیییلیییی سخته! دیوونه کننده ست. هرچند که خیلی باحاله :-)
خدا همشونو مادرها و بچه ها رو حفظ بکنه

اوهوم،واقعا سخته، باز خوبه اولی دختره و بزرگ شده :-) این خیلی کمک است

واییییییییییییییییییییییی دوقلو همسان دوست اونم پسرررر
تازه  سه قلو هم دوست دوتا پسر یه دختر 
سختیش آره ولی خیلیییییییییییی خوبه 
😍😍😍😍

نه آخه اصلا لذتش رو نمی فهمی :-)


اونم دو تا پسر :-|

۱۱ آبان ۲۰:۵۴ آقاگل ‌‌
من یه داداش دو قلو دارم گفته بودم؟ :-)
آره خیلی سخت بود بزرگ شدنشون. هنوزم سخته حتی.
.
اینا رو که بگذریم. از لیلی و مهلا و شیرو چه خبر؟ 

اااااااا نمی دونستم آقاگل :-))))

خیلی جالب بود :-)

خوبن، خوب، شیرو یه چند تا عروسک رقیب پیدا کرده  ولی هنوز سوگلی لیلی است

۱۱ آبان ۲۰:۴۸ پسر مشرقی
@ ماهی کوچولو
یعنی من در عجبم از این کامنت ات! هر دختری دیدم تو این دوره زمونه بچه نمی خواد اون وقت تو اینجوری!!!

اون از عوارض تک فرزندیه، یه بچه داشته باشه متعادل میشه:-)

۱۱ آبان ۲۰:۴۷ خانومی ...
ما کمی دوست داریم البته بیشتر نگرانیم که نکنه به ما دوقلو داشتن ارث رسیده باشه ...

تو ژنتیک تو هست یا آقای همسر؟ بیشتر از سمت مادر ارث میرسه، مثلا صابر هم یه خواهر و برادر دوقلو داره، ولی مهم نیست، مهم این بود که من تو فامیلمون دوقلو نداشتم :-)))

به سه قلو هم که اصلا فکر نکنید :| 
:)))

یعنی اونو فراموش کن:-))))

۱۱ آبان ۲۰:۴۴ پسر مشرقی
طفلی همسایه مون یه پسر بچه ی دو ساله داشت و گرفتار یک بارداری ناخواسته شد اونم دوقلوی پسر!!! اینقدر عاجز شده بود که خیلی وقتا یکی از قل ها خونه ما بود! یعنی از شیش ماهگی تا یک سال و نیمگیش من دایه ی یکی از دوقلوها بودم😊

سه تا پسر، که دوتایش دوقلو باشند :-))))) خدا صبر بده :-)

۱۱ آبان ۲۰:۴۱ ماهی کوچولو
من که دوست دارم سه سری دو قلو داشته باشم :))

خدایی شش بار جدا سخته کمتر از شش تا بچه هم دوست ندارم :))

عوارض تک فرزندی و تک نوه بودنه اینا :)) عقده ی بچه دارم اصلا :))

همون عوارض تک فرزندی و ایناست، اولی رو که بیاره میگی به به چقدر خوبه تک فرزندی :-)))))

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
در جستجوی درون و برون...
موضوعات
سروستاه نامه، سنتور (۲۷)
خوشنویسی، تذهیب (۱۷)
کار، iOS، اندروید (۳۷)
زندگی بهتر (۸۴)
یاد ایام (۲۸)
مهلا (۲۳)
صابرانه (۴۵)
از این روزها (۱۶۷)
یک سال بدون... (۱۲)
خانه دوست کجاست؟ (۲۶)
آشپزی، خام گیاهخواری (۱۹)
نی‌نی گولو، لیلی (۱۰۱)
کتابخوانی (۶)
مشاوره (۸)
آن سوی آب‌ها (۸۷)
داستان (۲)
چالش وبلاگی (۱)
آخرین نوشته ها
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
لبه‌ی پیاده‌رو، هم سطح جاده
سیاه و سفید
تنظیم روی فرکانس دیگر
هر نه ماه هم تکرار کنیم!
بیخودی
اعلام حیات :)
کرونا تست
مدرسه
کرونا در یک قدمی
محبوب ترین نوشته ها
لیلی، نام دیگر عشق است...
گاهی بیرون رو نگاه کن
کوچولو بیا*
سهیم شدن
امن‌سازی
یازده ضربدر سه
بسی عشق بودی در این چهار سال
مادرانگی :)
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
سوگواری
پربیننده ترین نوشته ها
لالایی لیلی :)
شفایافتگان
هَکَلچه :-)
مهاجرت
"هل اتی" کجا رفت؟
پسر یا دختر! مسئله این است...
مادر شوهر
روغن کلزا
بی کلید در* :-)
لیلی، مثلِ پری
نوشته های پر بحث تر
هَکَلچه :-)
کوچولو بیا*
لیلی، مثلِ پری
خب تا آخرش رو بگو :-|
لیلی، نام دیگر عشق است...
پسر یا دختر! مسئله این است...
دوبله وسط :-)
بی کلید در* :-)
آشپز که دو تا شد...
سه و چهار :-)
تاریخچه نوشته ها
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۴ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۳ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۶ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۸ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۸ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۷ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۹ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۹ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۹ )
دی ۱۳۹۹ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۷ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۸ )
دی ۱۳۹۸ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۱۱ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۸ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۹ )
دی ۱۳۹۷ ( ۸ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۸ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
دی ۱۳۹۶ ( ۷ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۶ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۶ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۷ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۶ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۸ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۴ ( ۹ )
دی ۱۳۹۴ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۴ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۴ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۴ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۴ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۴ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۳ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۳ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۳ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۳ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۳ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۳ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۳ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۳ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۲ ( ۳ )
پیوند ها
گروه نرم افزاری پرکا
دامن گلدار اسپی
تیرمن
جولیک
نارخاتون
یک آشنا
آقاگل ملت
ذهن زیبای یلدا
faella
توکا
وقتی فاطمه روز به روز بزرگتر می‌شود
یک مترسک
وایسیـ ورسا
می‌خواهم فاطمه باشم
غرور شکسته
فیلوسوفیا
پرتقال دیوانه
حریری به رنگ آبان
در دیار نیلگون خواب
دکتر میم
خانومی جانم
روزنوشت های میم صاد
پنجره می‌چکد
ریشه در باد
حنا
صخره‌نورد
لافکادیو
هیچ
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان