من از بیگانگان هرگز ننالم

رفتم دم دفتر کنسولی ایران، زنگ در را زدم که آمدم برای کارهای تعویض گذرنامه. صدا گفت: شما وقت داری؟ گفتم: نه از کجا وقت بگیرم؟ من کد رهگیری دارم و آمدم برای برابر اصل کردن مدارک. کمی غر زد که باید وقت داشته باشید و در را باز کرد.

رفتم داخل. گوش تا گوش آدم نشسته بود، انگار نه انگار که کرونا است و رعایت فاصله الزامی، همه هم باحجاب :) واقعا انگار در باز شد و وارد خاک یک کشور دیگه شدم :-|

دستگاه نوبت دهی دم در کار نمی‌کرد و همه جا برگه چسبانده بودند که باید وقت داشته باشید، یک نیم ساعتی سر پا منتطر ماندم که از مسئول یکی از باجه‌ها سئوال بپرسم قضیه وقت چیه.

فکر می‌کنید چی گفت؟ گفت: بله خب باید وقت داشته باشید و اینطوری بدون وقت رسیدگی نمی‌کنیم. 

گفتم: خب از کجا؟ من تا مرحله آخر رفتم و همین کد رهگیری را داد، از کجا وقت بگیرم؟

گفت: تو کانال تلگرام کنسولی اعلام کردیم :-| برو اونجا رو نگاه کن!

یعنی اگر از این که هر جای سایت و راهنما و پاسخ به سئوالات متداول رو بالا و پایین کنی، علامتی از بخش نوبت دهی نیست و "باید بروی کانال تلگرامی رو چک کنی"، بگذرم و از این که آخرین مرحله کار اعلام نکرد که برای مراجعه حتما نوبت می‌خواهد و از کجا نوبت بگیرم هم چشم‌پوشی کنم، نمی‌توانم از اون آدمی که در را باز کرد بگذرم که به جای این که بگه برو از کجا وقت بگیر، من را راه داد تو و نیم ساعت وایستادم تا بفهمم از کجا وقت بگیرم، تازه برای یه روز دیگه :-|

۱۳
۰۱ ارديبهشت ۱۷:۰۸ هیـ ‌‌‌ـچ

اگه یک روز، فقط روز، یادآوری نکنن که کار نابلدترین‌ها در سطح جهانی هستن که روزشون شب نمی‌شه :|

این حس رو تو سفارت داشتم واقعا

اینجوری فهمیدی که دلت واسه ایران تنگ نشده 😁

هفته پیش نوبت اجرای احکام گرفتم رفتم یه شهر دیگه قاضی مرخصی بود 

ولی نوبت اینترنتی داده بودن 

برگشتم شهر خودم ...به همین سادگی 

:)))))))))) وای عالی بود

ولی دلم خیلی برای ایران تنگ شده، برای تک تک لحظه هاش

۳۱ فروردين ۰۷:۵۷ گندم بانو

به این میگن اصالت ایران! که وسط یه کشور دیگه هم اصل خودشو حفظ میکنه و حتما ملتو علاف میکنه که هموطنان اونور آب احساس غربت نکنن:///

اصالت ایران عالی بود :دی حالا خود هلندی ها هم دست کمی ندارند تو این زمینه ها، نمونه اش اون کارت اقامت کوفتی من که چهار ماه طول کشید عوض کنند

کریستین امروز خوب میگفت
میگفت اون قدر دیر به دیر برایت عوض می کنند که دوباره میرسی سر سال و دوباره باید عوض کنی :-|

۳۰ فروردين ۲۲:۵۶ بهارنارنج :)

دقیقا کامنت رگا:|

دقیقا همینه مگر موارد واقعا معدود و کاملا انگشت شمار اونم نه در همه ادارات بلکه در بعضیاشون شاید یافت شه

می دونم درست میگی :(

خدا بهت لطف کرده اونجایی و بعد نیم ساعت فهمیدی چکار کنی چکار نکنی

 

ما اینجا یک هفته باید بریم بیاییم تا بفهمیم تازه از کجا اقدام کنیم و شروع بشه برای بدو بدو های اداری

یعنی باور کن بهشون می اومد که بعد یه هفته هم نفهمند چی کار باید کرد :-|

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
در جستجوی درون و برون...
موضوعات
سروستاه نامه، سنتور (۲۷)
خوشنویسی، تذهیب (۱۷)
کار، iOS، اندروید (۳۷)
زندگی بهتر (۸۴)
یاد ایام (۲۸)
مهلا (۲۳)
صابرانه (۴۵)
از این روزها (۱۶۷)
یک سال بدون... (۱۲)
خانه دوست کجاست؟ (۲۶)
آشپزی، خام گیاهخواری (۱۹)
نی‌نی گولو، لیلی (۱۰۱)
کتابخوانی (۶)
مشاوره (۸)
آن سوی آب‌ها (۸۷)
داستان (۲)
چالش وبلاگی (۱)
آخرین نوشته ها
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
لبه‌ی پیاده‌رو، هم سطح جاده
سیاه و سفید
تنظیم روی فرکانس دیگر
هر نه ماه هم تکرار کنیم!
بیخودی
اعلام حیات :)
کرونا تست
مدرسه
کرونا در یک قدمی
محبوب ترین نوشته ها
لیلی، نام دیگر عشق است...
گاهی بیرون رو نگاه کن
کوچولو بیا*
سهیم شدن
امن‌سازی
یازده ضربدر سه
بسی عشق بودی در این چهار سال
مادرانگی :)
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
سوگواری
پربیننده ترین نوشته ها
لالایی لیلی :)
شفایافتگان
هَکَلچه :-)
مهاجرت
"هل اتی" کجا رفت؟
پسر یا دختر! مسئله این است...
مادر شوهر
روغن کلزا
بی کلید در* :-)
لیلی، مثلِ پری
نوشته های پر بحث تر
هَکَلچه :-)
کوچولو بیا*
لیلی، مثلِ پری
خب تا آخرش رو بگو :-|
لیلی، نام دیگر عشق است...
پسر یا دختر! مسئله این است...
دوبله وسط :-)
بی کلید در* :-)
آشپز که دو تا شد...
سه و چهار :-)
تاریخچه نوشته ها
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۴ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۳ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۶ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۸ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۸ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۷ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۹ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۹ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۹ )
دی ۱۳۹۹ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۷ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۸ )
دی ۱۳۹۸ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۱۱ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۸ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۹ )
دی ۱۳۹۷ ( ۸ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۸ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
دی ۱۳۹۶ ( ۷ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۶ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۶ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۷ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۶ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۸ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۴ ( ۹ )
دی ۱۳۹۴ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۴ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۴ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۴ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۴ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۴ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۳ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۳ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۳ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۳ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۳ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۳ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۳ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۳ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۲ ( ۳ )
پیوند ها
گروه نرم افزاری پرکا
دامن گلدار اسپی
تیرمن
جولیک
نارخاتون
یک آشنا
آقاگل ملت
ذهن زیبای یلدا
faella
توکا
وقتی فاطمه روز به روز بزرگتر می‌شود
یک مترسک
وایسیـ ورسا
می‌خواهم فاطمه باشم
غرور شکسته
فیلوسوفیا
پرتقال دیوانه
حریری به رنگ آبان
در دیار نیلگون خواب
دکتر میم
خانومی جانم
روزنوشت های میم صاد
پنجره می‌چکد
ریشه در باد
حنا
صخره‌نورد
لافکادیو
هیچ
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان