سیاه و سفید

می‌خوام یه تکنیک یادتون بدهم که شاید فکر می‌کنید بلدین، ولی زهی تصور باطل:دی تکنیک pomodoro که معرف حضورتون هست، زمان خاکستری هم شاید به گوشتون خورده باشه، خب؟ پس چرا من به زمان سیاه پومودورو وفادار نمی‌مونم؟ چرا نمی‌تونم زمان سیاه و سفید رو جدا کنم (شما بخونید چرا قیمه‌ها رو می‌ریزی تو ماستا)؟ یا چرا اگه می‌چسبم به یه کاری نمی‌تونم وسطش بلند بشم ولی فردا دیگه دلم نمیخواد برم سر کار؟ آیا پیر شدم؟ آیا موتور انگیزه با بنزینی پر میشه که دست جادوگر شهر اُزه؟

نخیر :دی چون اگه هر ۲۵ دقیقه، ۵ دقیقه زمان استراحته هست (من با clockify گذاشتم رو هر ۵۰ دقیقه، ۱۰ دقیقه)، باید کار رو سوئیچ کنی به اون نیمکره مغز، از راست به چپ و برعکس، اگه داری کار فکری می‌کنی و زل زدی به کامپیوتر، اجازه نداری برای زنگ تفریح بری پیام‌‌هات تو واتس‌آپ رو چک کنی، باید کار یدی بکنی، مثلا بلند بشوی بری ظرف بشوری، جدی میگم.

بری تا آشپزخونه یه ظرف میوه برا خودت بیاری، این مادرها هستن همه چی رو میدن دم اتاق بچه که بچه تکون نخوره، از این اصل غافلن که اگه این حجم رو روی مغز آوار کنی بعد چند روز دیگه نه می‌خواهی درس بخونی، نه کار کنی، نه هیچی، نه ایده برات می‌مونه، نه انگیزه، از ما گفتن :)

و اون مغز فلک زده، سوخت واقعی هم می‌خواد، یعنی ویتامین سی، گلوکز طبیعی و آب، نمی‌تونی هی تویش پفک بریزی، بعد انتظار داشته باشی مثل موتور جت برات کار کنه :)

۵ حبه چیده شد. ۱۷

تنظیم روی فرکانس دیگر

این هفته شروع کردم به شخم زدن هر آنچه سه سال قبل از مفهوم شغل و کار کردن می‌دانستم و در التهاب روزهای جابه‌جایی و covid بوسیده بودم و گذاشته بودم کنار و به جنبه‌های دیگری پرداخته بودم. برای من همیشه شروع دوباره با یک دوره بازآموزی یا بررسی کدهای قدیمی شروع می‌شود، ولی چیزی که این وسط برایم جالب بود، این که کلمات یا اصطلاحات فنی که در گذر زمانی که در وطن بودم، طور دیگری ادا کرده بودم، با این که زبان همان انگلیسی بود، برایم ناآشنا می‌آمد. مثلا جایی وسط یکی از درس‌ها مدرس هی می‌گفت "گویی"، من: 😐🙄🙄🙄🙄

زدم روی زیرنویس، و دیدم اوووووه، منظورش "جی یو آی"ه همون GUI

نمونه دیگر SHA بود که هی می‌گفت شا، شا 😁 من چی میگم؟ "اس، اچ، ای" اختلاف فرهنگی داریم 😂😁

۴ حبه چیده شد. ۱۱

هر نه ماه هم تکرار کنیم!

دیدم تو فرم دوز سوم واکسن هی اشاره کرده بود که آیا سرطان سینه داشتین؟ آیا جراحی کردین؟ همون موقع هم تو دلم گفتم خدایا چه ربطی به واکسن داره :-| از آنجا که پنج روز بعد از دوز سوم همچنان درد شدید در ناحیه زیر بغل و سینه احساس میشه، به نظر میاد یه ربطی بین فایزر و عوارضی شبیه بعد از جراحی سینه وجود داره :-|

۴ حبه چیده شد. ۸

بیخودی

وقتی مدت زمان زیادی ایران نیستی، انگار از یک حجم اتفاقات پیش‌بینی نشده‌ که هر لحظه در قامت یک بحران جدید رخ می‌نمایاند، دور بوده‌ای و به همان نسبت، از مردمی که آن‌قدر ماهرانه بحران‌ها را رد می‌کنند که گویی نسبت به‌اش رویین تن شده‌اند. 

و تلخی ماجرا اینجاست که دیگر برایشان خودی نیستی، بیخودی، ناخودی، نخودی... ولی دیگر خودی نیستی...

۸ حبه چیده شد. ۱۷

اعلام حیات :)

سلام به روی ماه همگی‌تون، خواستم اعلام حیات کنم :دی یک تایم کوتاهی بعد از تست کرونا با جگرگوشه رفتیم ایران و برگشتیم:

"سفر کوتاه بود و دلچسب بود

و یگانه بود و هیچ کم نداشت"

روتین دوشنبه-پنج‌شنبه وبلاگ که به فنا رفته، چند بار ننوشتم و دیگر نوشتنم نیامد :-| به امید برگشتن به روزهای اوج :) شما چه خبر؟ همگی خوبین؟

۳ حبه چیده شد. ۱۸

کرونا تست

اول:

میگم: من فردا باید برم تست کرونا بدهم. میگه: مامان همه جواب‌ها رو خوب بده که قبول بشی :-).

دوم:

میگم: دختر جان، فردا صبح که بیدار بشی من نیستم‌ها، می‌خواهم برم برای تست. یک جور عمیق و شاکی نگاهم می‌کند: مامان این سومین باره که داری میگی‌ها، فهمیدم.

- من نگران خودمم یا اون؟ :-|

سوم:

می‌پرسه: جواب تست کی میاد‌؟ میگم: شب که تو خوابی. میگه: بیدارم می‌کنی که بهم بگی جوابش رو؟ میگم: نه. میگه: لطفا. و یه طور خاصی ف رو می‌کشه و روی ن تنوین مکث می‌کنه که دلت براش بره :)

پ.ن. جواب تست منفی بود‌.

۱۰ حبه چیده شد. ۱۸

مدرسه

اینقدر ریتم اتفاقات این چند وقت اخیر بالاست که نمی‌دانم روی کدام تمرکز کنم، فقط این که امروز دم مدرسه معلم لیلی گفت که این بچه چند تا سرفه کرده و بنا به پروتکل جدید نمی‌تونه بیاد مدرسه، من اینطوری بودم: دست شما درد نکنه، من که می‌دونم این بچه مریض نیست (محض احتیاط برگشتم خانه و عکس جواب منفی سلف تست هم براشون فرستادم) ولی کی می‌دونه اگه همینطوری بیاد مدرسه مریض نمیشه :-|

حالا بچه چطور بود؟ بغض، اشک، آه که من می‌خوام برم مدرسه! 

۱ حبه چیده شد. ۱۱

کرونا در یک قدمی

آمار کرونا اینجا وحشتناک رفته بالا، به نظر میاد علت اصلی اینه که در دو ماه گذشته خیلی رو تاثیر واکسن مانور دادند و همه محدودیت‌ها حتی ماسک و فاصله ۱.۵ متری لغو شد. حالا امروز صبح از مدرسه لیلی پیام دادند که تست کرونای یکی از بچه‌های کلاس مثبت شده (یک پسر تقریبا ۶ ساله)، و جالبه که تست کرونای برادر دوقلویش و پدر و مادرش منفیه، پدر و مادر رو که بگذاریم به حساب واکسن، من اسیر اون برادر دوقلو شدم :)

خدا به خیر کنه...

۵ حبه چیده شد. ۱۷

دنیای برون‌گراها

به نظرم هر کلاس زبانی به یک برونگرای عاشق حرف زدن نیاز داره. یکی که نخواد تا جلسه آخر غریبگی کنه و در سکوت زل بزنه به معلم و به عمق حرف‌هایش گوش بده، یکی که هی حرف بزنه، غلط یا درست و کمی از سکوت را بشکند. ما امروز در کلاس هلندی که همه غیر از من، کلا در سکوت بودند و معلم به ضرب و زور و با انبر باید از دهن بقیه حرف می‌کشید بیرون، یک شاگرد جدید داشتیم به اسم امیرا. اهل مصر بود و تمام مدت با اشتیاق تمام زل زده بود به معلم و حرف می‌زد، با خودش، با کنار دستی‌اش، با معلم :) اولین باری بود در زندگی‌ام که فکر کردم دنیا به برون‌گراهای عاشق حرف زدن محتاجه :)

۷ حبه چیده شد. ۱۹

از آب تا کیک

از روی کتاب می‌خوانم: "و بعدش مثل آب خوردن بود." چشم‌هایش رو گرد می‌کنه و میگه: "یعنی میشد مثل آب خوردش؟" میگم: "نه خب این اصطلاحه برای وقتی که یه کاری خیلی ساده است، آب خوردن ساده است، مگه نه؟" همین طوری نگاهم می‌کند. ادامه می‌دهم: "مثلا تو انگلیسی چی میگن؟ مثل خوردن یه تیکه کیک" میگه: "همون کیک خوبه، من کیک میخوام مامان" 

:-|

۴ حبه چیده شد. ۱۷
در جستجوی درون و برون...
موضوعات
سروستاه نامه، سنتور (۲۷)
خوشنویسی، تذهیب (۱۷)
کار، iOS، اندروید (۳۷)
زندگی بهتر (۸۴)
یاد ایام (۲۸)
مهلا (۲۳)
صابرانه (۴۵)
از این روزها (۱۶۷)
یک سال بدون... (۱۲)
خانه دوست کجاست؟ (۲۶)
آشپزی، خام گیاهخواری (۱۹)
نی‌نی گولو، لیلی (۱۰۱)
کتابخوانی (۶)
مشاوره (۸)
آن سوی آب‌ها (۸۷)
داستان (۲)
چالش وبلاگی (۱)
آخرین نوشته ها
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
لبه‌ی پیاده‌رو، هم سطح جاده
سیاه و سفید
تنظیم روی فرکانس دیگر
هر نه ماه هم تکرار کنیم!
بیخودی
اعلام حیات :)
کرونا تست
مدرسه
کرونا در یک قدمی
محبوب ترین نوشته ها
لیلی، نام دیگر عشق است...
گاهی بیرون رو نگاه کن
کوچولو بیا*
سهیم شدن
امن‌سازی
یازده ضربدر سه
بسی عشق بودی در این چهار سال
مادرانگی :)
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
سوگواری
پربیننده ترین نوشته ها
لالایی لیلی :)
شفایافتگان
هَکَلچه :-)
مهاجرت
"هل اتی" کجا رفت؟
پسر یا دختر! مسئله این است...
مادر شوهر
روغن کلزا
بی کلید در* :-)
لیلی، مثلِ پری
نوشته های پر بحث تر
هَکَلچه :-)
کوچولو بیا*
لیلی، مثلِ پری
خب تا آخرش رو بگو :-|
لیلی، نام دیگر عشق است...
پسر یا دختر! مسئله این است...
دوبله وسط :-)
بی کلید در* :-)
آشپز که دو تا شد...
سه و چهار :-)
تاریخچه نوشته ها
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۴ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۳ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۶ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۸ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۸ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۷ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۹ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۹ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۹ )
دی ۱۳۹۹ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۷ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۸ )
دی ۱۳۹۸ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۱۱ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۸ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۹ )
دی ۱۳۹۷ ( ۸ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۸ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
دی ۱۳۹۶ ( ۷ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۶ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۶ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۷ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۶ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۸ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۴ ( ۹ )
دی ۱۳۹۴ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۴ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۴ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۴ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۴ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۴ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۳ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۳ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۳ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۳ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۳ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۳ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۳ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۳ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۲ ( ۳ )
پیوند ها
گروه نرم افزاری پرکا
دامن گلدار اسپی
تیرمن
جولیک
نارخاتون
یک آشنا
آقاگل ملت
ذهن زیبای یلدا
faella
توکا
وقتی فاطمه روز به روز بزرگتر می‌شود
یک مترسک
وایسیـ ورسا
می‌خواهم فاطمه باشم
غرور شکسته
فیلوسوفیا
پرتقال دیوانه
حریری به رنگ آبان
در دیار نیلگون خواب
دکتر میم
خانومی جانم
روزنوشت های میم صاد
پنجره می‌چکد
ریشه در باد
حنا
صخره‌نورد
لافکادیو
هیچ
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان