دو قدم مانده به چهل

دوست ندارم روز تولدی که فردایش می‌نویسم غر بزنم که فلان و بهمان. دوست ندارم بعدش بیایند و بگویند غر نزن که تو وضعت خیلی هم خوب هست و رو به راهی و بیا و ببین ما چقدر بدبختیم. از مسابقه‌ی دردناک کی از همه بدبختره خوشم نمی‌آید. ولی می‌نویسم به یادگار برای تولد سی و هشت سالگی، در سالی که ابهام‌هایش روز به روز کمتر می‌شود و انگار کمی از افق دور را می‌بینم، حالا شاید خسته باشم و غر بزنم و فقط بخواهم بخوابم. 

حتی اگر واقعا خسته باشم، برایم اوضاع زندگی رو به راه است، و تولد سی و هشت سالگی را دو دستی بغل کرده‌ام و بوسیده‌ام، و از ته دل گفتم: سی و هشت سالگی نازنین من، سلام :*

۱۶ حبه چیده شد. ۱۹

دانلود

گفتم: "لیلی جان، کامپیوتر را خاموش کن"

گفت: "بذارم دانلود بشه؟"

- یعنی چی؟

به آیکن لودینگ کنار shutting down اشاره کرد و گفت: یعنی این!

پ.ن. من انیمیشن‌ها را از روی کامپیوتر برایش می‌گذارم، و تنظیم کردیم که دکمه را که بزند، فرآیند shut down ویندوز انجام بشود، حالا به واسطه کتاب‌هایی که از روی طاقچه برایش می‌خوانم می‌داند که بارگذاری برای دانلود یعنی چی، دیگه خودتون پیدا کنید پرتقال فروش را :) 

۲ حبه چیده شد. ۱۳

کیک برنج

دارم همه کشوها و طبقه‌های کابینت را بالا و پایین می‌کنم که تو این مدت چی را بپزیم که قبل جابه‌جایی تمام بشود. نصیب امروز کیک برنج بود با آرد برنجی که عید خریده بودم برای درست کردن شیرینی برنجی :)

۵ حبه چیده شد. ۱۸

حل مسئله

گفت: بخشی از تعریف خلاقیت همینه که راه‌حل‌های دیگه برای مسئله پیشنهاد بدهی که روی میز نیست، اصرار داری که بگی خلاقیت نداری یا چی؟

گفتم: اون اسمش مهارت حل مسئله نیست؟

گفت: من دیگه حرفی ندارم :-|

۲ حبه چیده شد. ۱۲

به وقت خداحافظی

فاطمه گفت: "فقط همین دو هفته رو داریم که با هم بازی کنند، بعدش که دیگه معلوم نیست شما برین، بیایین، قرار جور بشه یا نه." بعد رد نگاهش برگشت سمت لیلی و سام که سرخوشانه روی ترامپولین کنار ساحل بالا و پایین می‌پریدند.

۳ حبه چیده شد. ۲۲

شفافیت

- من می‌خواهم کمکت کنم، تو کمک می‌خواهی؟

- نمی‌دونم.

- خب بهش فکر کن، چه مدل کمکی می‌خواهی؟

- نمی‌دونم.

وقتی نمی‌دونی چی می‌خواهی و چطوری می‌خواهی، طبیعیه که نمی‌توانی برای درخواستش کاری کنی.

۴ حبه چیده شد. ۱۹

low battery

این روزها کاملا خالی شده‌ام، دیروز به صابر می‌گفتم انگار در آستانه یک تغییر بزرگ هستیم (تغییر شهر، خانه، دوری از دوستان اینجا مثل کریستین، شروع مدرسه لیلی، دوری او از دوستان اینجا، تجهیز خانه جدید...) ولی پیش از آغاز تمام شده‌ایم، آنقدر که این شش ماه زیر فشار بودیم و دلتنگ و تنها و خسته و تباه و باتری‌ها خالی شده، سولفاته شده و دیگر نا ندارد.

تعطیلی تابستانی مدارس از یک طرف، نزدیکی به تاریخ جابجایی به شهر جدید از طرف دیگه، تابستان سرد امسال هم مزید علت. امروز از آسمان سیل می‌بارید. یعنی جمع بزنید حذف دو سه ساعت تنهایی هر روز، فشار روانی و فیزیکی کارهای قبل جابجایی با ماندن اجباری در خانه :-|

۳ حبه چیده شد. ۱۲

واکسن تمام

رفتم دم سالن واکسیناسیون که اشاره‌ای کرد به لیلی که "نمیشه با شما بیاد داخل، بمونه همین جا." به لیلی گفتم: "می‌مونی مامان؟" سر تکان داد و گفت: باشه. و دیگر نماندم که درون چشمانم تردید را بخواند، که هر دقیقه هزار بار ساعت نگاه کردم، که سر صف تزریق چنان آماده ایستاده بودم که وقتی نشستم روی صندلی، صدایی داد و مسئول تزریق واکسن غر زد که چه خبره و صندلی شکست و اینها :-| و بعد در جلسه کنکور واکسن با مراقب سر و کله زدم که دخترم بیرون مانده و می‌روم همان جا منتظر می‌مانم... 

۷ حبه چیده شد. ۱۳

چشم‌های خواب

"برو بخواب، برو بخواب، چشم‌هایت باز نمیشن"

"نه امروز دوشنبه است وبلاگ بنویسم"

"برو بخواب فردا بنویس"

"فردا از امروز هم شلوغتره"

"بذار یک کاری کنم چشم‌هایت بسته بشن!"

گفتگوی فرشته‌های شانه راست و چپ، شاید هم چپ با راست :)

۲ حبه چیده شد. ۱۶

تلاش ناموفق

دکتر شهیدی می‌گفت: «تعریفی از شکست به من ارایه بدهید. اگر دو هفته رژیم گرفتم و ول کردم میشه شکست؟ اگر رژیم گرفتم و لاغر نشدم، میشه شکست؟شما به چی میگین تلاش ناموفق؟ آیا براتون همان شکسته؟

اگه بله،‌ آیا شما کسی را می‌شناسید که بدون تلاش ناموفق به یک دستاورد بزرگی رسیده باشه؟

اگه زندگینامه آدم های موفق را بخوانید می‌بینید که قبل از این که موفق بشوند یه عالمه تلاش ناموفق داشتند. تلاش ناموفق هم به اندازه‌ی تلاش‌های موفق بخش مهمی از مسیر موفقیت است. و شکست زمانی است که ما دست از تلاش بر میداریم.

تلاش ناموفق شکست نیست، بخشی از مسیر موفقیت است»

۲ حبه چیده شد. ۱۸
در جستجوی درون و برون...
موضوعات
سروستاه نامه، سنتور (۲۷)
خوشنویسی، تذهیب (۱۷)
کار، iOS، اندروید (۳۷)
زندگی بهتر (۸۴)
یاد ایام (۲۸)
مهلا (۲۳)
صابرانه (۴۵)
از این روزها (۱۶۷)
یک سال بدون... (۱۲)
خانه دوست کجاست؟ (۲۶)
آشپزی، خام گیاهخواری (۱۹)
نی‌نی گولو، لیلی (۱۰۱)
کتابخوانی (۶)
مشاوره (۸)
آن سوی آب‌ها (۸۷)
داستان (۲)
چالش وبلاگی (۱)
آخرین نوشته ها
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
لبه‌ی پیاده‌رو، هم سطح جاده
سیاه و سفید
تنظیم روی فرکانس دیگر
هر نه ماه هم تکرار کنیم!
بیخودی
اعلام حیات :)
کرونا تست
مدرسه
کرونا در یک قدمی
محبوب ترین نوشته ها
لیلی، نام دیگر عشق است...
گاهی بیرون رو نگاه کن
کوچولو بیا*
سهیم شدن
امن‌سازی
یازده ضربدر سه
بسی عشق بودی در این چهار سال
مادرانگی :)
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
سوگواری
پربیننده ترین نوشته ها
لالایی لیلی :)
شفایافتگان
هَکَلچه :-)
مهاجرت
"هل اتی" کجا رفت؟
پسر یا دختر! مسئله این است...
مادر شوهر
روغن کلزا
بی کلید در* :-)
لیلی، مثلِ پری
نوشته های پر بحث تر
هَکَلچه :-)
کوچولو بیا*
لیلی، مثلِ پری
خب تا آخرش رو بگو :-|
لیلی، نام دیگر عشق است...
پسر یا دختر! مسئله این است...
دوبله وسط :-)
بی کلید در* :-)
آشپز که دو تا شد...
سه و چهار :-)
تاریخچه نوشته ها
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۴ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۳ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۶ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۸ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۸ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۷ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۹ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۹ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۹ )
دی ۱۳۹۹ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۷ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۸ )
دی ۱۳۹۸ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۱۱ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۸ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۹ )
دی ۱۳۹۷ ( ۸ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۸ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
دی ۱۳۹۶ ( ۷ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۶ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۶ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۷ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۶ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۸ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۴ ( ۹ )
دی ۱۳۹۴ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۴ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۴ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۴ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۴ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۴ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۳ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۳ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۳ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۳ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۳ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۳ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۳ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۳ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۲ ( ۳ )
پیوند ها
گروه نرم افزاری پرکا
دامن گلدار اسپی
تیرمن
جولیک
نارخاتون
یک آشنا
آقاگل ملت
ذهن زیبای یلدا
faella
توکا
وقتی فاطمه روز به روز بزرگتر می‌شود
یک مترسک
وایسیـ ورسا
می‌خواهم فاطمه باشم
غرور شکسته
فیلوسوفیا
پرتقال دیوانه
حریری به رنگ آبان
در دیار نیلگون خواب
دکتر میم
خانومی جانم
روزنوشت های میم صاد
پنجره می‌چکد
ریشه در باد
حنا
صخره‌نورد
لافکادیو
هیچ
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان