در بخشی که صابر کار می کند، یک کارآموز آلمانی ۲۲ ساله آمده، به نام توماس.
آن اوایل خیلی دوست داشت فارسی یاد بگیرد و اینها از سر دوستی یک سری کلمات پر کاربرد یادش دادند، مثل آفرین، چطوری، می خوام، خوب، بد، صبح به خیر، پول، ...
این بنده خدا هفته پیش به بخش دیگری منتقل شد.
امروز صبح بعد از یک هفته صابر را دیده،
صابر از دور دستی برایش تکان داده و گفته: خوبی توماس؟
طرف گفته: توماس نه! داش توماس :-))))) چطوری پدرسوخته؟ :-||||
به علت این که اینجا خانواده رد می شود از ذکر باقی کلمات ذکر شده در مکالمه فی مابین معذورم، فقط همین بس که توماس در حال حاضر کلکسیون فحش ایرانی را به عنوان سوغات به آلمان می برد :-|