گفت: ببین جراتمندی در پاسخ به یه درخواست، وقتی مخالفی، یعنی هی دلیل و توضیح و بهانه نیاری که چرا نه، در ضمن مسوولیت نه گفتن رو بپذیری و فرد یا عامل دیگری رو مقصر ندونی!
مثلا اگه تو مهمونی بهت شیرینی تعارف کردند و نمی خواهی بخوری، بگو ممنونم من شیرینی نمی خواهم، توضیح نمیخواد، همین!
گفتم: به نظرم کمی بی ادبانه است :-/
گفت: ببین مثلا فرض کنیم میگی شیرینی نمیخواهم چون سفته، طرف میگه بذار برم یه نرم تر برات بیارم یا واااا این که سفت نیست :-/ بعد تو میگی بیخیال مسئله سفتی و نرمی نیست، اصلا دندونم خراب میشه، بعد مخاطب یه چیز دیگه میگه...
نه این که بگم مثال شیرینی خوردن یا نخوردن خیلی مهمه، نه... برای تعریف جراتمندی و قاطعیت گفتم :-)
قاطعیت در طرح درخواست هم همین طور، مثلا وقتی میگن والدین باید قاطع باشن یعنی یک درخواست سوالی مطرح نشه، مثلا میایی غذا بخوری؟ خب جوابش میگه نه! دوم هی دلیل و توضیح نیاری، اگه غذا نخوری ضعیف می مونی، بزرگ نمیشی... خب بچه میگه میخوام کوچیک بمونم :-/ بعد چی میخواهی جوابش رو بدهی؟
و من به همه موقعیت هایی فکر کردم که هی توضیح دادم، هی دلیل آوردم که چی؟ آخرش عادت شد برام و جاهایی که مخاطب دلیل نمیخواهد هم میتونم مچ خودم رو در حال توضیح دادن بگیرم :-|