خانم اکبرزاده عقیده دارد درون من یک خطاط ذاتی هست، خطاطی که همه سرمشق ها را می تواند در بیاورد، از مقدماتی تا فوق ممتاز، چند بار پرسیده که از چند سالگی خطاطی می کردم یا چند نفر در خانواده خوشنویس هستند!!!
جواب دو سئوال فوق، به ترتیب همین یک سال و نیم که پیش شما می آیم و هیچ کس هست.
من می دانم که درونم هیچ خطاطی نیست، خوشنویسی یک علاقه بوده برایم و وقتی با چاشنی دقت همراه می شود، درونم می تواند مدل ها را تقلید کند، حرکت دست، فشار قلم، اندازه مرکب...
من بدون الگو، هیچ الگوی ذهنی خطاطی ندارم، هیچ خوشنویسی ذاتی در خونم نیست، بدون سرمشق احساس خوشنویس بودن ندارم...
مثل موسیقی که بدون صدای ساز، در سرم هیچ صدایی پخش نمی شود که بنوازم...
هنر باید به جان بنشیند .
پنجشنبه ۶ شهریور ۹۳