بدو گفتم که مشکی یا عبیری...

امیرا یک دفترچه از کاردستی‌های مراسم سینترکلاسِ مدرسه دخترش در آورد که عکس دختر بچه را صفحه اولش چسبانده بود. بعد گفت که دخترک هنوز نمی‌تواند اسمش را درست تلفظ کند و می‌گوید یوسو یا چیزی شبیه این.

پرسیدم: اسمش چیه؟ گفت: یُسر، گفتم: اوه! شبیه ان مع العسر یسرا؟

چشم‌های خودش و خواهرش عبیر برق زدند که بله بله، همون. و چشم‌های عبیر خیره موند روی چشم‌های من و با کمی تردید پرسید: تو مسلمونی‌؟

گفتم: بله خب:) یه هو خنده اومد روی لب‌هاش و دست‌هایش را باز کرد و سفت بغلم کرد.

خیلی چسبید.

پ.ن.۱ این مکالمه‌ی انگلیسی،هلندی، عربی برای کلاس زبان هلندی من بوده :دی عبیر و امیرا اهل مصرند. 

پ.ن.۲ یادم باشد یکبار درباره عمق محبتی که از عرب‌های اینجا دریافت کردم برایتان بگویم.

۱۱ حبه چیده شد. ۲۴

لبه‌ی پیاده‌رو، هم سطح جاده

تقریبا یکی از اولین چیزهایی که در پیاده‌روهای اینجا نظرم را جلب کرد، لبه‌ی هم‌سطح جاده بود، یا همان curb cut. برای من بسیار جذاب بود که دوچرخه‌ها، چقدر راحت بین پیاده رو و خیابان جابه‌جا می‌شوند، بدون سکته و پرش و پرواز :) و اولین بار که با کالسکه رفتم بیرون، دیدم به به :) کل معابر و گذرگاه‌ها را یک بار برای معلولین بهینه‌سازی کرده‌اند، حالا به کار همه می‌آید، چه کالسکه داشته باشی، چه چرخ خرید، چه اسکوتر و همه چی، هر چی که چرخ داشته باشد.

حالا دیروز وسط مفاهیمی که برای طراحی تجربه کاربری یک اپ موبایل مطالعه می‌کردم در دوره UX Design در Coursera، رسیدم به curb cut effect و همین مفهوم دوباره در ذهنم روشن شد، وقتی برای یک مورد که به نظرت ناتوانی یا معلولیت است، طراحی را انجام می‌دهی، و برخلاف انتظار، مخاطبان بیشتری بهره می‌برند (universal design).

و بعد مثال زده بود از زمانی که برای یک معلولیت خاص طراحی می‌کنیم و بقیه بهره‌مندانی که به نظر نمی‌آیند:

دیداری: معلولیت دائمی (نابینا)، موقتی (ضعف بینایی و نبود عینک)، موقعیتی (رانندگی😁)

یعنی چی؟ یعنی اگر طراحی ما به گونه‌ای انجام شود که نابیناها را در نظر بگیریم، مثلا کتاب صوتی، فردی که رانندگی می‌کند و در آن موقعیت خاص نمی‌تواند به گوشی نگاه کند هم از این امکان بهره خواهد برد. و مثال‌های خوبی داشت از شنوایی، یک دستی بودن و صحبت کردن. حدس بزنید لالی موقعیتی چی می‌شد؟ بله بله، یک مهاجر non- native :)

 

۴ حبه چیده شد. ۱۴
در جستجوی درون و برون...
موضوعات
سروستاه نامه، سنتور (۲۷)
خوشنویسی، تذهیب (۱۷)
کار، iOS، اندروید (۳۷)
زندگی بهتر (۸۴)
یاد ایام (۲۸)
مهلا (۲۳)
صابرانه (۴۵)
از این روزها (۱۶۷)
یک سال بدون... (۱۲)
خانه دوست کجاست؟ (۲۶)
آشپزی، خام گیاهخواری (۱۹)
نی‌نی گولو، لیلی (۱۰۱)
کتابخوانی (۶)
مشاوره (۸)
آن سوی آب‌ها (۸۷)
داستان (۲)
چالش وبلاگی (۱)
آخرین نوشته ها
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
لبه‌ی پیاده‌رو، هم سطح جاده
سیاه و سفید
تنظیم روی فرکانس دیگر
هر نه ماه هم تکرار کنیم!
بیخودی
اعلام حیات :)
کرونا تست
مدرسه
کرونا در یک قدمی
محبوب ترین نوشته ها
لیلی، نام دیگر عشق است...
گاهی بیرون رو نگاه کن
کوچولو بیا*
سهیم شدن
امن‌سازی
یازده ضربدر سه
بسی عشق بودی در این چهار سال
مادرانگی :)
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
سوگواری
پربیننده ترین نوشته ها
لالایی لیلی :)
شفایافتگان
هَکَلچه :-)
مهاجرت
"هل اتی" کجا رفت؟
پسر یا دختر! مسئله این است...
مادر شوهر
روغن کلزا
بی کلید در* :-)
لیلی، مثلِ پری
نوشته های پر بحث تر
هَکَلچه :-)
کوچولو بیا*
لیلی، مثلِ پری
خب تا آخرش رو بگو :-|
لیلی، نام دیگر عشق است...
پسر یا دختر! مسئله این است...
دوبله وسط :-)
بی کلید در* :-)
آشپز که دو تا شد...
سه و چهار :-)
تاریخچه نوشته ها
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۴ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۳ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۶ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۸ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۸ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۷ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۹ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۹ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۹ )
دی ۱۳۹۹ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۷ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۸ )
دی ۱۳۹۸ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۱۱ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۸ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۹ )
دی ۱۳۹۷ ( ۸ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۸ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
دی ۱۳۹۶ ( ۷ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۶ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۶ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۷ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۶ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۸ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۴ ( ۹ )
دی ۱۳۹۴ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۴ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۴ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۴ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۴ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۴ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۳ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۳ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۳ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۳ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۳ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۳ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۳ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۳ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۲ ( ۳ )
پیوند ها
گروه نرم افزاری پرکا
دامن گلدار اسپی
تیرمن
جولیک
نارخاتون
یک آشنا
آقاگل ملت
ذهن زیبای یلدا
faella
توکا
وقتی فاطمه روز به روز بزرگتر می‌شود
یک مترسک
وایسیـ ورسا
می‌خواهم فاطمه باشم
غرور شکسته
فیلوسوفیا
پرتقال دیوانه
حریری به رنگ آبان
در دیار نیلگون خواب
دکتر میم
خانومی جانم
روزنوشت های میم صاد
پنجره می‌چکد
ریشه در باد
حنا
صخره‌نورد
لافکادیو
هیچ
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان