نه زندگی در ابعاد بزرگترش هست، در هر ماجرایی که از بهشت معصوم پرت بشی بیرون، یتیمی رو تجربه می کنی که میشن آرکیتایپ های قبل از سفر، بعد بنا به شرایط یکی از آرکیتایپ های سفر را انتخاب می کنی و در آخر می رسیم به آرکیتایپ های بازگشت از سفر که جادوگر و فرزانه و ... تویش هستن

می دونی یلدا باید مباحث سفر زندگی رو در دیدگاه یونگ بخونی یا کلاس بروی من بعد از دوره های سهیلی رضایی و ناهید معتمدی دیدگاهم به این آزمون و نتایجش کامل فرق کرد، کلا هر دوره می تونه یه سفر باشه و موقعی سفر کامل میشه که همه کهن الگوها را تجربه کنی،‌ این مدلیه

آخی، یاد زیر درخت هلو بخیر :-)

خواهش می کنم فرزانه ی عزیزم :-)

:-) ویژگی مشترک همه خواننده های اینجا جستجوگری است :-)

من تو این تست به این نتیجه رسیدم اونهایی که امتیاز آدم خیلی پایین است، انگار داغون تر از اونایی است که آدم خودش می دونه چیه :-|

1. عالیه :)

سلام عزیزم، ممنونم ازت :)

آره موافقم، باید یک سری را کم کنم :))))))

ایشالا مورد یک را به زودی عملیاتی میکنم :)

:)))))))) تازه می خواهم درباره سایه های شخصیتی برم بالای منبر :)

من حقیقتاً باید روی نابودگر وجودم کار کنم، چون خیلی سخت است برایم اولویت بندی در زندگی و گاهی می بینی مدت طولانی درگیر یک کار اشتباه هستم و نمی آیم بیرون :-|

شاید هم عوارض عاشقیه :))))))))))))

آره خط معمولی، خط خودکاری معمولی :-)

امتیاز عاشقت خیلی کم بود؟ این نشانه است، بذار برم کتابو بخونم برات بگم یعنی چی :-)

برا من جستجوگر سومی بود :-)

یک رو میخوام عملی کنم، حتما :-)

آره یادمه آتنا و آرتمیس وجوه مشترک زیاد داشتن، اگه اشتباه نکنم برا من آرتمیس دومی بود :-)

:-)))))) آخ جون دویست کیسه طلا

ایول، صابر هم حاکم بود :-)

شما متولی وکیل طلاق هستید در کرج؟ :) باحال بود سایتتون :)))

چه بودی؟

آره راست میگی، نمی دونم والا :))) این کتاب هی نوشته کهن الگو :-|

تجربه نشان داده خوندن این طور کتاب ها فقط وقتی که هیچی وقت نداری، می چسبه :))))