اولین باری که پشت پنجرههای نورگیر پذیرایی این خانه ایستادم، ریسهای پشت شیشهی پنجرهی خانهی همسایهی روبهرویی توجهم را جلب کرد، روی یک ریسمان صورتی این حروف سوار شده بود: B A B Y ❤ G I R L
یادم هست آن روزها آن قدر سرمای هوا حالم را گرفته بود که زیر باد و باران گاهی مدتها میایستادم جلوی پنجره و زل میزدم به نوشتههای پنجره اتاق baby girl، شاید که یک بار در آغوش مادرش بیاید کنار پنجره :)
دیروز دیدم که مادرش به ریسمان عاشقانهاش یک خرگوش عید پاک اضافه کرده، خرگوشی که تخم مرغها را پنهان میکند تا بچهها بروند دنبالش و به این فکر کردم که برای چک کردن مناسبات اینجا، نگاه کردن به پنجره اتاق baby girl کافی است :)
پ.ن. مناسبات اقامت در اینجا با گرفتن شمارهای به نام شماره شهروندی آغاز میشود، قبل از آن میتونی با زندگی توریستیات خوش باشی :) اما بعد از گرفتن BSN به یک باره از توریست به expat تبدیل میشوید! یک نامه میآید دم خانهتان که اوه ما فهمیدیم یک کودک زیر دو سال در خانه شماست بیایید برای چکاپ و واکسیناسیون! اوه ما فهمیدیم که شما بالای سی سال هستید، تشریف بیاورید برای چکاپ سرطان دهانه رحم! اوه تازه آمدید اینجا؟ یک سال عضویت رایگان کتابخانه برای شما! اوه زود باشید برای بیمه درمانی ثبت نام کنید و بعد دکتر خانواده انتخاب کنید، وگرنه اگر مریض شدید خودتون میدانید و مسئولیتی به دوش ما نیست :-| اوه حالا میتونید بیایید برای ثبت نام مهدکودک! اوه این چیه؟ نامه خوش آمدگویی خانم شهردار لاهه برای شما :)
خوش آمدید به پایتخت صلح و عدالت جهان!