چند وقتی هست که ذهنم درگیر مفهوم صمیمیت در دوستی شده، تعریف دوست صمیمی برای شما چیست و اگر دوستتان چه کار بکند|نکند دیگر صمیمی محسوب نمیشود؟
پ.ن. برای من تا همین اواخر، بیان نظرات، ایدهها و جزئیات زندگی بدون ترس از پیشداوری یا انتقال به دیگری (محرم بودن) یکی از مهمترین پارامترهای صمیمیت محسوب میشد، حالا اما مدتی است که گیر داستان خالی کردن ظرف هیجانی شدم، این که آیا انصاف هست ظرف پر شده را پیش دوست عزیزتر از جان تعدیل کنم یا روشهای دیگر آسیب کمتری دارد مثل مشاور، نوشتن، جدول CBT؟ آیا اگر هیچ ظرف لبریز شده را پیش دوست نقش زمین نکنم یا او حریم را طور دیگری تعریف کند، صمیمیت از بین نمیرود؟ از هم دور نمیشویم؟ و از همه مهمتر وقتی عریانترین لایههای روحم را برای خودم نگه دارم، چطور نیمه-روح (ترجمه ناشیانهای از soulmate) بیابم؟