صندلی :-|

همان اولین باری که اولین فرنی را به لیلی دادم به این نتیجه رسیدم که صندلی غذا کمک خوبی است :-|

چون یک بخشی از لذت غذا دادن به جگر گوشه این است که لب و لوچه ی فرنی ای شده اش را ببینی و هی قربان صدقه اش بروی :-)


حالا لیلی یک صندلی غذای کوتاه دارد (چون یک سری مدل بلند هم هستند که کنار میز قرار می گیرند) و روزها وقتی که مشغول بازی با قاشق و بشقاب اضافه اش است* و سعی می کند قاشق را از طرف درست بکند توی دهانش، یک قاشق هایی فرنی و حریره (در طعم های مختلف) از هوا می رود توی دهان کوچولویش...

زیرچشمی نگاهم می کند که: ای بابا! بگذار قاشقم را بگذارم توی دهانم :دی


* قاشق و بشقاب اضافه برای این است که کمی بعدتر که دیگر جذابیت بشقاب برایش از بین رفت و بی خیال گاز زدن به بشقاب شد، بخشی از غذا را بریزم داخلش تا خودش هم در فرآیند بردن غذا به سمت دهن مشارکت کند :)

۱۴ حبه چیده شد. ۱۴

یلداف :-)

به صابر میگم: دقت کردی لیلی، هر سال شب یلدا، دقیقا شش ماه از اون سال رو گذرونده*؟ می تونستیم به این مناسبت اسمش رو بذاریم یلدا** حتی :دی

میگه: می تونستیم بذاریم یلداف، یعنی دافِ یل :-))))


* لیلی متولد سی خرداد است :-)

** از آن رو که سی خرداد در نیم کره جنوبی بلندترین شب سال می شود تقریباً :-)

۱۲ حبه چیده شد. ۹

فرنی :)


جگرگوشه فرنی را دوست داشت :)
شاید چون بیشتر شبیه شیر من بود (از شیر خودم در تهیه اش استفاده کردم)،‌ کمی غلیظ تر، به خاطر آرد برنج تفت داده شده...

روز سختی بود امروز،‌ سخت و شیرین :) پر از خاطره :)
۱۶ حبه چیده شد. ۱۸

بستنی اش خوشمزه تره :-)

از دلخوشی های این روزها همین بس که گاهی جگرگوشه به وقت شیر خوردن زیر چشمی نگاهم می کند، با آن چشم های قهوه ای نازش...

و اگر نگاهش نکنم، شیر خوردن را متوقف کرده و آن قدر نگاهم می کند تا مطمئن شود که نگاهش می کنم :-)

و بعد با خوشنودی ادامه می دهد و باز نگاهم می کند و باز...


پ.ن. تسلیت به کرمانشاه، به کردهای مهربان استان های غربی، تسلیت به ایران :-(


بلبل گلزار عشقم بال پروازم نیه
تا له سوز دل بنالم کس هم آوازم نیه

رنجه له خار فراقم راحتی بخشم کوو
آرزو دار وصالم یار طنازم نیه

درده دارم ری و کو بم تا که دردم چاره کن
راز دل افشا و کی کم چیونکه همرازم نیه

بردیه تا دل و دستم عقل و هوشم چی له سر
لو چاو مخموره مستم میل بگمازم نیه

درد عشقی ها له گیانم طاقتو صورم نمن
سوز دل دیری بیانم حاجت سازم نیه

لو رخ گلگون دیری حسرت ماچی دلم
بسکه ریو نرمم خدایا تاو ابرازم نیه

یا و وصلی زندگی کم یا له هجرانی مرم
غیر یه چشتی ترک انجام و آغازم نیه

حافظ کردی زوانم شعر من برهانمه
شار کرماشان عزیزان کم له شیرازم نیه

شعر کردی هر یسه ار خاصه تمکین یا خراو
دی لیه بهتر چه بیوشم سحر و اعجازم نیه


کریم کوهساری متخلص*تمکین کرمانشاهی

۱۱ حبه چیده شد. ۷

زیر گنبد کبود :-)

یکی از داستان‌هایی که گاهی برای لیلی تعریف می‌کنم،‌ از همان داستان‌های محبوب من که در کمال کلاسیک بودن همه‌شان با "یکی بود، یکی نبود" شروع می‌شوند و در کمال reality شخصیت اصلی‌شان خود خود لیلی است،‌ این است که لیلی یک روزی بیدار می‌شود و می‌بیند که مامان پریسا هنوز خواب است،‌ بعد از همه تلاش‌هایش برای بازی با رودی شال قرمزی، بانی وانی و شیرو در پایان حوصله‌اش سر می‌رود و تصمیم می‌گیرد که گریه کند تا مامان بیدار شود.

بعد مامان پریسا که غرق خواب است، در خواب می‌بیند که صدای گریه می‌آید از دور و هر چه تلاش می‌کند نمی‌فهمد که صدای گریه لیلی از کدام سمت می‌آید،‌ آن قدر می‌گردد و می‌گردد تا متوجه می‌شود که صدای گریه در خواب نیست و یک هو بیدار می‌شود و می‌بیند که لیلی دارد گریه می‌کند :دی


پ.ن. خودم که این داستان را تعریف می‌کنم یاد کتاب تفسیر خواب فروید می‌افتم :-|

۸ حبه چیده شد. ۱۳

چمن نکاریم :-)

امروز برای یه جلسه آموزشی رفته بودم شرکت، آقای استاد می گفت که یک کد تمیز با نامگذاری های درست نیازی به کامنت ندارد و چون کامنت ها معمولاً به رنگ سبز هستند، مرسوم است که می گویند:

بیایید در کُد چمن نکاریم :دی


پ.ن. جوانه های یک عدد دندان در دهان لیلی مشاهده شده، در آستانه چهارماهگی، واکسن چهار ماهگی و ویزیت دکتر اطفال :-)

۱۵ حبه چیده شد. ۱۱

لاله

یک سری افرادی هستند که هنوز باور نکردند اسم دختر ما لیلی است و تصورشان این است که لی لی است و هر روز با پیشنهادهای جدید می آیند که کاش می گذاشتید لی لی رز :-)

از همه جالبتر همکاری است که هر روز پیگیر احوال لاله است :-))))


#پست_مهمان

۱۰ حبه چیده شد. ۶

بدخوابی :-(

آخه دختر کوچولوهایی که این قدر نازند، این قدر نازکند،‌ این قدر گل گلی اند،‌ وقتی بدخواب میشن باید این همه گریه کنند؟
آن هم این قدر جانگداز؟
نمیگن دل مامان کنده میشه از جا؟

#برای_لیلی
۱۲ حبه چیده شد. ۱۴

لباس بچه :)

یکی از مشکلات لباس های کادویی برای جگرگوشه این است که عزیزترین هایم لطف کردند/می کنند و یک یا چند سایز بزرگتر می خرند، حالا چون اندازه لیلی قبل تولدش معلوم نبوده، گاهی اوقات لباس در فصلی اندازه تنش می شود که مناسب احوال نیست :-) 

مثلاً همه لباس های قرتی بازی و آستین حلقه ای تابستان را می شود با یک بادی آستین بلند در زمستان تنش کرد، به جای سارافون یا با یک کت رویش، ولی لباس های کلفت تر را قاعدتاً نمی شود در فصل گرم پوشاند و گاهی زمانش گذشته و سایزش رد شده :-(

یا نکته دیگر این که بچه در این سن و سال اکثراً یا خانه است یا خانه نزدیکان درجه اول می رود، پس نیازی به لباس مهمانی خیلی شیک و مجلسی نیست، که شاید حتی یک بار هم فرصت نشود بپوشد که لباس های مجلسی برای خانه راحت نیستند ولی من دلم نمی آید سایزش رد شود و گاهی روزها در خانه تنش می کنم  و عروسک نازداری می شود :-)

از همه مهمتر این که لباس خریدن برای جگرگوشه خیلی لذت بخش است :) ولی لیلی یک سری لباس مهمانی دارد و صابر می گوید همان ها را تنش کن و نمی گذارد بروم برای جوجه لباس بخرم :-|


سئوال: می خواهم برای لیلی از این تل های کشی/توری بخرم که معلوم شود دختر است :-))))) از کجا باید بخرم و چی بگویم موقع خرید؟ نظری؟ پیشنهادی؟


۲۶ حبه چیده شد. ۱۳

تو لیلی شو* :)

در این چند وقت بچه داری دو چیز رو حسابی با پوست و استخوانم وجدان کردم:


اول: حال و روز اون طفلک هایی که با ویلچر از این خیابون ها تردد می کنند (پیاده رو نیست که،‌ در حد پرش با مانع است :-|).

دوم: تغییر ساعت در اول مهر (دقیقاْ فردای روزی که ساعت را کشیدیم عقب،‌ ساعت خواب شب لیلی خیلی شیک و مجلسی یک ساعت اومد عقب :-) مثلاْ تا قبلش ۱۰:۳۰ خوابش می برد،‌ یک هو شد ۹:۳۰،‌ چی از این بهتر :دی) 


* مرا گویی که چونی؟ چونم ای دوست

جگر پر درد و دل پر خونم ای دوست

حدیث عاشقی بر من رها کن

تو لیلی شو، که من مجنونم ای دوست


۱۷ حبه چیده شد. ۱۶
در جستجوی درون و برون...
موضوعات
سروستاه نامه، سنتور (۲۷)
خوشنویسی، تذهیب (۱۷)
کار، iOS، اندروید (۳۷)
زندگی بهتر (۸۴)
یاد ایام (۲۸)
مهلا (۲۳)
صابرانه (۴۵)
از این روزها (۱۶۷)
یک سال بدون... (۱۲)
خانه دوست کجاست؟ (۲۶)
آشپزی، خام گیاهخواری (۱۹)
نی‌نی گولو، لیلی (۱۰۱)
کتابخوانی (۶)
مشاوره (۸)
آن سوی آب‌ها (۸۷)
داستان (۲)
چالش وبلاگی (۱)
آخرین نوشته ها
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
لبه‌ی پیاده‌رو، هم سطح جاده
سیاه و سفید
تنظیم روی فرکانس دیگر
هر نه ماه هم تکرار کنیم!
بیخودی
اعلام حیات :)
کرونا تست
مدرسه
کرونا در یک قدمی
محبوب ترین نوشته ها
لیلی، نام دیگر عشق است...
گاهی بیرون رو نگاه کن
کوچولو بیا*
سهیم شدن
امن‌سازی
یازده ضربدر سه
بسی عشق بودی در این چهار سال
مادرانگی :)
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
سوگواری
پربیننده ترین نوشته ها
لالایی لیلی :)
شفایافتگان
هَکَلچه :-)
مهاجرت
"هل اتی" کجا رفت؟
پسر یا دختر! مسئله این است...
مادر شوهر
روغن کلزا
بی کلید در* :-)
لیلی، مثلِ پری
نوشته های پر بحث تر
هَکَلچه :-)
کوچولو بیا*
لیلی، مثلِ پری
خب تا آخرش رو بگو :-|
لیلی، نام دیگر عشق است...
پسر یا دختر! مسئله این است...
دوبله وسط :-)
بی کلید در* :-)
آشپز که دو تا شد...
شهاب الدین*
تاریخچه نوشته ها
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۴ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۳ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۶ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۸ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۸ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۷ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۹ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۹ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۹ )
دی ۱۳۹۹ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۷ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۸ )
دی ۱۳۹۸ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۱۱ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۸ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۹ )
دی ۱۳۹۷ ( ۸ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۸ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
دی ۱۳۹۶ ( ۷ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۶ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۶ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۷ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۶ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۸ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۴ ( ۹ )
دی ۱۳۹۴ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۴ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۴ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۴ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۴ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۴ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۳ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۳ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۳ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۳ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۳ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۳ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۳ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۳ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۲ ( ۳ )
پیوند ها
گروه نرم افزاری پرکا
دامن گلدار اسپی
تیرمن
جولیک
نارخاتون
یک آشنا
آقاگل ملت
ذهن زیبای یلدا
faella
توکا
وقتی فاطمه روز به روز بزرگتر می‌شود
یک مترسک
وایسیـ ورسا
می‌خواهم فاطمه باشم
غرور شکسته
فیلوسوفیا
پرتقال دیوانه
حریری به رنگ آبان
در دیار نیلگون خواب
دکتر میم
خانومی جانم
روزنوشت های میم صاد
پنجره می‌چکد
ریشه در باد
حنا
صخره‌نورد
لافکادیو
هیچ
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان