چهار اندوخته من برای مهار نگرانی در اردیبهشت ماه:)
یک: مهمترین مهار کننده نگرانی شکرگزاری است :) ما بیشتر روزها یادمان می رود که باید برای چه چیزهای به حساب خودمان پیش پاافتاده ای سپاسگزار باشیم... مثلاً در یکی از روزهایی که بسیار نگران برخورد با آدم خاصی بودم و به شیوه مرغ سر کنده شدن پریسایی، یک مسیر ثابت را صدبار متر می کردم (همان واکنش درگیری-دررفتن-درماندگی)، با تکرار من سپاسگزارم که می توانم نفس بکشم، که راه بروم، که آسمان را ببینم، ... توانستم خودم را آرام کنم :)
دو: دومین مهار نگرانی دست کشیدن از ایده آل ها و پذیرفتن واقعیت جاری است :) در نظر بگیرید که من پیش از کلاس سنتور نگران می شوم، نگران این که نتوانم بهترین ارائه ام را داشته باشم، که جمله ها یادم بروند، ریتم را اشتباه کنم و ... اگر یادم بماند که بهترین ارائه تنها یک ایده آل است و علت حضور من در کلاس لذت بردن از فضای کلاس، بهره بردن از صحبت های استاد و غرق شدن در دنیای موسیقی ایرانی است و فقط من در شرایط من امکان حضور در کلاس در آن لحظه را دارد، حالم بهتر می شود :)
سه: مدتی است که تمرین می کنم که دیگر دست به سینه نایستم، حتی موقعی که پشت چراغ قرمز منتظر سبز شدن چراغ هستم یا در صف بلند تاکسی این پا و آن پا می کنم، صحبت های Amy Cuddy به من یاد داد که اگر آغوشم را برای دنیا باز کنم، دنیا من را در آغوش گرمش جای می دهد، جایی که دیگر نگرانی جایی ندارد :) و این تمرین آن قدر برایم موثر بود که آخرین بار که داشتم بدون تپق و نگرانی مشکل مهمی را برای رئیس توضیح می دادم، وسط صحبت ها دیدم که دیگر دست به سینه نیستم :)))
چهار: ولی این مهار آخر را یک هفته ای است که از Kelly McGonigal یاد گرفته ام، این که آن طور که من راجع به استرس و عوارضش سخنرانی کردم نیست، مهمترین نکته این است که بدانی چطور استرس منفی را به استرس مثبت تبدیل کنی، آن وقت در حالی که قلبت تند می زند، دیگر رگ هایت تنگ نمی شود که سکته کنی و این دید آگاهانه باعث می شود که محکم تر، متمرکز تر و با کارآیی بسیار بالا عمل کنی، تحت استرس :)))