"خب اشکال بگیرن، نقد کنن، چه اشکالی داره؟ حتما بلد نیستیم که رفتیم کلاس داستاننویسی دیگه، اگه بلد بودیم که کلاس برای چی؟"
"حتما بلد نبودی که رفتی کلاس دیگه، اگه به نظرت رانندگی بلد بودی که کلاس چرا؟"
این دو نقل قول از دو گفتگوی متفاوت و از زبانِ دو نفر مختلف، درباره دو کلاس جداگانه است. برایم جالب بود که فیدبک مشابه گرفتم و این من رو به فکر فرو برد که قاعدتا این حرف درسته ولی در هر دو مورد نحوه بیان اشکال (نقد) یا بهتر بخوام بگم، عدم اشاره به نکات مثبت عملکرد خودم یا بقیه (تشویق، عامل انگیزه بیرونی رو یادتون هست؟) توسط استاد یا بقیه همدورهایها موردی بود که شاکی شده بودم.
یعنی وقتی که تشویق نمیشم، این خطر وجود داره که طوری وانمود کنم که من که خیلی خوب و خفن بودم، و در اعتراض تا حدی پیشروی کنم که بهم بازخورد بدهند اگه این قدر خوبی که کلاست چیه؟!
نمیدونم، پناه بر خدا از شر پیچیدگیهای روان :)