مهلا جانم آمده بود عید دیدنی عمه پری :)
دکمه های لباس من را می کشید و می گفت: چیه؟
می گفتم: دکمه :)
دکمه بعدی را می کشید: این چیه؟
- دکمه :)
خوب نگاه می کرد و می گفت: دو، سه... دو، سه... (بلده بگه دو، سه، احساس می کرد همونه)
دوشنبه ۹ فروردين ۹۵