فرصتی نمانده است
بیا همدیگر را بغل کنیم
فردا
یا من تو را می کشم
یا تو چاقو را در آب خواهی شست
همین چند سطر
دنیا به همین چند سطر رسیده است
به اینکه انسان
کوچک بماند بهتر است
به دنیا نیاید بهتر است
اصلاً
این فیلم را به عقب برگردان
آن قدر که پالتوی پوست پشت ویترین
پلنگی شود
که می دود در دشت های دور
آن قدر که عصاها
پیاده به جنگل برگردند
و پرندگان
دوباره بر زمین
زمین
نه
به عقب تر برگرد
بگذار خدا
دوباره دست هایش را بشوید
در آینه بنگرد
شاید
تصمیم دیگری گرفت
گروس عبدالملکیان
رنگ های رفته دنیا
پ.ن. هر آدمی یک مادر درونی دارد، حتی مردها... مادری که به صورت غریزی به تو یاد میدهد که چطور از یک کودک مراقبت کنی، چطور نگذاری بلایی سر خودش بیاورد، یا خودش را به خطر بیاندازد... انگار این هدیه ای باشد از طرف خدا، برای این که آدم ها بمانند...
خواستم بگویم برای این که مادر درونی شما در لحظه خطر وظیفه اش را درست انجام دهد، نیازی نیست بچه داشته باشید، باور کنید :-(
پنجشنبه ۱۷ تیر ۹۵