مهلایی :)


مهلا عصر اومده بود خونه عمه :) 

الان که تکیه داده بودم به مبل، دیدم جای انگشت های کوچولویش مونده روی شیشه میز :)


دلم نمی خواهد شیشه را پاک کنم، می خواهم بذارم همین طوری مهلایی بمونه :)))


پ.ن. اگر مطالب سایت خوابگرد را دنبال می کنید، شاید این را دیده باشید، اگر نه که همانا بدانید متن و نقد آموزشی 20 اثر برگزیده دومین دوره جایزه بهرام صادقی است، اگر می خواهید اصولی تر داستان نویسی کنید، شاید خوشتون بیاد :)

۴
۳۱ تیر ۱۲:۴۷ yalda shirazi
بیش فعالن!!! یعنی از دبوار راست بالا میرن به معنای واقعی کلمه!!
+من مخلص شما هستم. اصن شما خودت فرهیخته ای که منو هم فرهیخته می بینید! مرسی!

خیلی عزیزی یلدا :*

اووؤف من فکر کنم وقتی فسیل شدم دیگه عمه میشم :-|

توکا من هم الان فسیلم، غصه نخوری، در حال فسیلی هم عمه شدن خوبه :)))))))))))

۲۹ تیر ۱۹:۲۳ یک آشنا
بچه ها عشقن :))
یعنی عالین ، عالی :)))
حالا گذاشتی مهلایی بمونه یا نه

:))) آره یه انگشتش رو گذاشتم بمونه :)))

وایییییی خوش ب حالت

ممنونم، ممنونم :)

۲۹ تیر ۱۰:۵۳ گربه بنفش
من نه خواهرزاده دارم نه برادر زاده؛فقط وقتی دختر دوستم میاد خونمون،بعدش انگار تو خونه بمب ترکوندن:)))
علاقه شدیدی داره به آلبوم،هر هفته که میاد همه عکس هارو از اول میبینه و باز میگه"خاله این تویی؟":))))

ای جونم چه خوردنیه :)

۲۹ تیر ۱۰:۱۲ ریحانه. الف :)
خوبه که فقط اثر انگشتاش مونده رو شیشه ؛
اصولا پسرخاله هام میان خونه مون باید کلا خونه رو عوض کنیم :|

:)))))))))))) من هم یک پسردائی خیلی خیلی شیطونی داشتم زمان بچگی هایم، می اومد خونه مون باید خونه رو عوض می کردیم :-|

۲۹ تیر ۰۷:۲۵ yalda shirazi
بچه های فامیل ما که کل در و دیوار و مبل و میز و تلویزیون و حتی یخچال و گاز رو کثیف میکنن!! البته یه مقدار بیش فعال تشریف دارن!!!!
+چه خوب! من جز اونایی بودم که داستانا رو خوندن و امتیاز دادن!(تو اپلیکیشن طاقچه!) حالا بریم نقدشون رو بخونیم. خیلی خوبه ها! مرسی بابت لینک

یخچال و گاز رو چی کار دارن آخه؟ :))))))))))))


حالا هی من میگم فرهیخته ای، بیا این هم سند و مدرک :*

۲۸ تیر ۲۲:۴۳ naeeme chakeri
عخخخخخخخی:))))
بچه ها استاد کثیف کردنن خخخخ

:)

خواستنی هم هستن :))

۲۸ تیر ۲۲:۴۲ آقاگل ‌‌‌‌
آقا شیشه میز که خوب نیست باید دستش رو میکشید روی شیشه تلوزیون :دی
اصلا اینقدر دستاشون کوچولو و چرکولی هست آدم دلش نمیاد پاکش کنه!

:)))))))))) یعنی اگه می کشید رو شیشه تلویزیون دیگه عمراً پاک نمی کردم :)))

۲۸ تیر ۲۲:۲۰ رهگذر ...
ای جانمممم

مامانم همیشه میگه عمه بودن حس خوبی ه

من فک کنم تا یکی دو سه سال دیگه هم ازین حس ه خبری نباشه در من!!!

ولی خب من اونقدری ک داداشمو دوست دارم میتونم بفهمم اون کوچولو رو ک نیومده دوستش دارم

خدا مهلا خانوم و شما رو برای هم حفظ کنه 💖🌹

عزیزم :) به نظرم به این ربط داره که آدم چقدر برادرش رو دوست داشته باشه، یعنی وقتی خیلی دوستش داری بچه اش خیلی عزیز میشه :)

۲۸ تیر ۲۱:۱۷ بهار پاتریکیان D:
وای وای وای :))))
من کی عمه میشم پس ؟! :))))

ایشالا به همین زودیا :)

۲۸ تیر ۲۰:۴۵ مترسک ‌‌
از دیدن جای انگشت بچه‌های کوچیک یک لذتی می‌برم :))

خیلی خوبه :)

۲۸ تیر ۲۰:۳۶ علی یاد
شیرینی وبلاگ به همین خودمونی نوشتنشه... متن ادبی رو باید توی انشا دید

بله، ممنونم از تعریفتون  :)

۲۸ تیر ۲۰:۰۸ پرواز ...
در این حد برادرزاده عزیزه عصن :)
گرچه دوباره بگم که من برادر زاده ندارم :)
ولی نیومده دوسش دارم...دی:

عزیزم :) ایشالا یه برادرزاده خوردنی نصیبت بشه :)

۲۸ تیر ۲۰:۰۰ نگار :)
یاد وقتایی افتادم که خواهرزاده و برادرزادم از خونمون میرن و باید یه خونه تکونی حسابی بکنم :|

خوبه هنوز نه مهلا به اون حد رسیده، نه من :))))))))))

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
در جستجوی درون و برون...
موضوعات
سروستاه نامه، سنتور (۲۷)
خوشنویسی، تذهیب (۱۷)
کار، iOS، اندروید (۳۷)
زندگی بهتر (۸۴)
یاد ایام (۲۸)
مهلا (۲۳)
صابرانه (۴۵)
از این روزها (۱۶۷)
یک سال بدون... (۱۲)
خانه دوست کجاست؟ (۲۶)
آشپزی، خام گیاهخواری (۱۹)
نی‌نی گولو، لیلی (۱۰۱)
کتابخوانی (۶)
مشاوره (۸)
آن سوی آب‌ها (۸۷)
داستان (۲)
چالش وبلاگی (۱)
آخرین نوشته ها
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
لبه‌ی پیاده‌رو، هم سطح جاده
سیاه و سفید
تنظیم روی فرکانس دیگر
هر نه ماه هم تکرار کنیم!
بیخودی
اعلام حیات :)
کرونا تست
مدرسه
کرونا در یک قدمی
محبوب ترین نوشته ها
لیلی، نام دیگر عشق است...
گاهی بیرون رو نگاه کن
کوچولو بیا*
سهیم شدن
امن‌سازی
یازده ضربدر سه
بسی عشق بودی در این چهار سال
مادرانگی :)
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
سوگواری
پربیننده ترین نوشته ها
لالایی لیلی :)
شفایافتگان
هَکَلچه :-)
مهاجرت
"هل اتی" کجا رفت؟
پسر یا دختر! مسئله این است...
روغن کلزا
مادر شوهر
بی کلید در* :-)
لیلی، مثلِ پری
نوشته های پر بحث تر
هَکَلچه :-)
کوچولو بیا*
لیلی، مثلِ پری
خب تا آخرش رو بگو :-|
لیلی، نام دیگر عشق است...
پسر یا دختر! مسئله این است...
دوبله وسط :-)
بی کلید در* :-)
آشپز که دو تا شد...
یک عالمه یک*
تاریخچه نوشته ها
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۴ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۳ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۶ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۸ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۸ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۷ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۹ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۹ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۹ )
دی ۱۳۹۹ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۷ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۸ )
دی ۱۳۹۸ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۱۱ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۸ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۹ )
دی ۱۳۹۷ ( ۸ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۸ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
دی ۱۳۹۶ ( ۷ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۶ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۶ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۷ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۶ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۸ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۴ ( ۹ )
دی ۱۳۹۴ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۴ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۴ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۴ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۴ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۴ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۳ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۳ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۳ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۳ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۳ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۳ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۳ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۳ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۲ ( ۳ )
پیوند ها
گروه نرم افزاری پرکا
دامن گلدار اسپی
تیرمن
جولیک
نارخاتون
یک آشنا
آقاگل ملت
ذهن زیبای یلدا
faella
توکا
وقتی فاطمه روز به روز بزرگتر می‌شود
یک مترسک
وایسیـ ورسا
می‌خواهم فاطمه باشم
غرور شکسته
فیلوسوفیا
پرتقال دیوانه
حریری به رنگ آبان
در دیار نیلگون خواب
دکتر میم
خانومی جانم
روزنوشت های میم صاد
پنجره می‌چکد
ریشه در باد
حنا
صخره‌نورد
لافکادیو
هیچ
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان