سی و سه سالگی نازنین من :)
آیا می شود روز تولد را دوست نداشت؟
با این همه تبریک، با این همه عشق، با این همه کادو و آدم های دوست داشتنی :)
پ.ن. انتخاب شده از کتاب "ژرفای زن بودن"، نوشته مورین مورداک، یکی از کادوهای تولدم:
"بهترین برده
نیازی نیست کتک زده شود
او خودش خود را می زند
نه با شلاق چرمی،
و نه با چوب و ترکه
بلکه با شلاق ظریف زبان علیه خودش
و ضربه ی آرام ذهن خود، علیه خود
به راستی کیست که در نفرت از خود
با او برابری کند
کیست که بتواند در ظرافت خودآزاری
به پای او برسد؟
برای این کار
به سالها تعلیم نیاز است!"
اریکا یانگ (Erica Jong)
الکستیس در مدار شعر
برای راضی بودن، هنگامی که من سرزنشگر شروع می کند در درونتان به غرغر زدن، بگویید:
من امروز فلان کار را انجام دادم، و راضی هستم و همین برای من کافی است :))))
گفته شده که بعد از یکی دو ماه، صدای "من خوب نیستم" درونتان کمرنگ شده و به "من خوب هستم" تبدیل خواهد شد :)