زمان گذشت و گذشتِ زمان نمی‌گذرد*...

آدم قدر خیلی از چیزها را تا وقتی که دارد نمی داند، مثل سلامتی، مثل دوست، مثل پدر مادر، خانواده، عشق، ثروت...

بعد یک روزی می آید که می بینی که اون چیزی/کسی که هی غر می زدی که فلان و بهمان، الان دیگه نیست، نداری، رفت، تمام شد، خدانگهدار...

بعد مثل این درمانده‌ها، ناچار می شوی قدر همان چیزی که مانده را بدانی، باهاش کنار بیایی...                                                      

انگار زندگی، مثل یک آموزگار سختگیر، مدام می‌خواهد بهت درس بدهد که قدر چیزهایی که داری را بدان...

آن قدر سخت گیر که تا مطمئن نشود یاد گرفتی، ول نمی کند :-|

فقط آن قدر آزمون سختی است و آن قدر جوابش عمیق یاد آدم می ماند که گاهی دانشی که به دست می آوری، ارزشش بیشتر از روزگاری است که دارا بودی...

اسمش رو گذاشتم: "آزمون قدردانی داشته‌ها"


که دقیقاً وقتی که برگزار شد و کارنامه ها رو دادند دست چپت و احساس می کنی که الان در قهقرا فرو رفتی و به پوچی مطلق رسیدی، وقتش است که بلند شوی و ادامه بدهی، این بار با درسی که گرفتی :-)


* شعر گذشت زمان، علی شهودی         


پ.ن. دنبال یک شعر می گشتم درباره این که "قدر زمان را بدانیم" و ... هر چی گشتم با کلمه های کلیدی قدر، زمان و ... برایم شعر می آورد درباره شب قدر و امام زمان :-)))))))

۱۳
۲۳ آذر ۰۶:۲۹ نار خاتون
هر وقت که از زمانه دلگیر شدی
پیداست که از قله سرازیر شدی
ای تازه جوان قدر زمان را بشناس
تا چشم ز هم باز نهی پیر شدی

اینو معلمم تو دفتر خاطراتم نوشته بود:)))
۱۴ آذر ۰۹:۱۲ دچــ ــــار
پیدا کردم براتون میفرستم :) 

:-) ممنونم

بعضی وقت ها هم بحث داشته هات نیست!! بحث حتی همین روزهاییه که هرچند خیلیم خاص و اسپشال نیستن ولی روزهای عمر آدمن و آدم این روزهاشو فقط به امید یه روزهایی و یه چیزهای دیگه ای هی زهرمار خودش می کنه چون به نظرش فقط اون یه روزی که شاااااید یه روزی بیاد ویوی بهتری داره :-/

آیکون یک عدد بسیار زهرمار کننده  و هدر دهنده ی روزهای عمرش هی به امید اینکه قراره یه روزی بیاد که خیلی خفنه :-|
البته همچنین  آیکون داره کمی متنبه میشه و به راه راست گام برمی داره :دی

به افتخار هدایت شوندگان به راه راست :-))))))))))))

۱۳ آذر ۰۷:۴۷ بنت شهرآشوب
شاید بعد از مرگمون که بیدار بشیم زندگی رو یه جور دیگه ببینیم
مجموعه ای از امتحانها کنار هم...

این هم تعبیر زیبایی است

۱۳ آذر ۰۷:۳۴ قاسم صفایی نژاد
یه پست قبلا نوشتم مرتبط با همین پست با یه مصرع شعری از «جامی»:
خوش است قدرشناسی در این خمیده سپهر
http://safaeinejad.ir/1394/05/22


این پست درباره قدر زمان را دانستن بود ها، اونی که شما نوشته بودی درباره قدرشناسی از آدم بود به نظرم :-)

۱۳ آذر ۰۰:۴۹ کاکتوس
سلام
خاموش میخوندمتون و الان که این پستتون رو که خوندم نمیدونم چرا یاد این نظم وبلاگیتون افتادم! منظورم پست های دوشنبه و پنجشنبه‌اس!
منم دیگه انگار عادت کردم که وقتی مرور میکنم هفته رو و بررسی میکنم که مثلا فردا چند شنبه اس و این حرفا توی دوشنبه ها و پنجشنبه ها یاد شما میوفتم و بعد سر زدن به وبلاگتون ^_^

ای جانم، خوشحال شدم نظر دادی :)

۱۲ آذر ۱۹:۳۳ یک آشنا
ما آدم ها اگر فراموش کار نباشیم ... ، چه میشود :/
خیلی متاسفم که منم همچین ادمی هستم ، قدر داشته هام رو نمیدونم و برای نداشته هام حرص میخورم :( ، ای کاش آدم تر بشم

همه مون همین طوری هستیم آشنا، من هم بیشتر، کمتر...

۱۲ آذر ۱۴:۰۵ مجتبی مطوری
(:

:)

۱۲ آذر ۰۱:۴۲ آقاگل ‌‌‌‌
اینجاست که شاعر میگه عمر گران میگذرد خواهی نخواهی!
و مهم تر اینکه بعدش میگه: سعی برآن کن نرود رو به تباهی...

ای دل غافل...

۱۲ آذر ۰۰:۲۴ ملکه بانو
آزمون قدردانی داشته ها!

کاش سرافراز بیرون بیایم

کاشکی...

۱۱ آذر ۱۸:۲۴ ام اسی خوشبخت
کاش قدر بدونیم و شاکر باشیم.

شکرگزاری برای حال دل خودمان خوب است :-)

چقدر شعر خوب بود:)
جالبیش اینجاست که همون موقع که داری فکر می کنی قدر چه چیزایی رو ندونستی همون لحظه رو هم داری از دست میدی و هی ادامه داره این چرخه...

چه خوب گفتی

همیشه یادمون باشه چقدر زود دیر میشه! این جمله خیلی تکراری و کلیشه ای شده ولی خود حقیقته!:(

اوهوم، دقیقا

۱۱ آذر ۱۷:۲۳ نار خاتون
برخیز و مخور غم جهان گذران و اینا رم نیاورد؟!:/

:-) دقیقا می خواستم تویش کلمه قدر و زمان باشه :-))))))

۱۱ آذر ۱۷:۲۲ جودی آبوت
دو بار متن رو خوندم

دوبارم نظرمو نوشتم و پاک کردم

:)

+مصرع هم زیبا بود 🌹

ااااااااااااااا چرا پاک کردی خب؟ :-) به پای شعرهایی که شما انتخاب می کنی که نمیرسه :-)

چقدر شعر تاپیک رو دوست داشتم ..

:-) عزیزی

۱۱ آذر ۱۶:۱۱ جولـ ـیک
حالا چی میگفت در مورد شب قدر و امام زمان؟:))

شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانیم
لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم 
:-))))))))) 

امام زمان هم اون تو صفحه بود :-||||

۱۱ آذر ۱۵:۴۸ محمود بنائی
دقیقا اگه فکر نداشتنشون را کنیم دیگه قدرشون را میدونیم.

اوهوم، خیلی سخته وسط خوشی یادت بیاد که ممکنه نداشته باشی اش

۱۱ آذر ۱۵:۲۷ بای پولار
آدمی‌زاد حالاحالا مونده تا به اون درجه از کمال برسه که قدرِ داشته‌هاش رو بدونه.

اوهوم، چه تلخ است این واقعیت...

۱۱ آذر ۱۵:۱۱ خانم فـــــ
یه بارم من داشتم فکر میکردم که الهی شکرت که فلان چیز/نعمت رو دارم به چند ماه نکشید که ازم گرفت!
چرا واقعا:( 

تست میزان تحمل شما بعد از فقدان :-)

یه چیزایی هست آدم خیلی دیر ارزششونو میفهمه!
ولی همون فهمیدنشم خیلیا چون من دیدم کسایی رو که هیچچچچچچ وقت نفهمیدن ارزش داشته هاشونو

اوهوم، خیلی تامل برانگیزه

۱۱ آذر ۱۴:۴۶ yalda shirazi
نمیدونم چرا یکی مثل من هیچ وقت عبرت هم نمیگیره از این قدر ندانستن ها.. :(

خودم هم همین طوری ام، یلدا :-(

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
در جستجوی درون و برون...
موضوعات
سروستاه نامه، سنتور (۲۷)
خوشنویسی، تذهیب (۱۷)
کار، iOS، اندروید (۳۷)
زندگی بهتر (۸۴)
یاد ایام (۲۸)
مهلا (۲۳)
صابرانه (۴۵)
از این روزها (۱۶۷)
یک سال بدون... (۱۲)
خانه دوست کجاست؟ (۲۶)
آشپزی، خام گیاهخواری (۱۹)
نی‌نی گولو، لیلی (۱۰۱)
کتابخوانی (۶)
مشاوره (۸)
آن سوی آب‌ها (۸۷)
داستان (۲)
چالش وبلاگی (۱)
آخرین نوشته ها
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
لبه‌ی پیاده‌رو، هم سطح جاده
سیاه و سفید
تنظیم روی فرکانس دیگر
هر نه ماه هم تکرار کنیم!
بیخودی
اعلام حیات :)
کرونا تست
مدرسه
کرونا در یک قدمی
محبوب ترین نوشته ها
لیلی، نام دیگر عشق است...
گاهی بیرون رو نگاه کن
کوچولو بیا*
سهیم شدن
امن‌سازی
یازده ضربدر سه
بسی عشق بودی در این چهار سال
مادرانگی :)
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
سوگواری
پربیننده ترین نوشته ها
لالایی لیلی :)
شفایافتگان
هَکَلچه :-)
مهاجرت
"هل اتی" کجا رفت؟
پسر یا دختر! مسئله این است...
مادر شوهر
روغن کلزا
بی کلید در* :-)
لیلی، مثلِ پری
نوشته های پر بحث تر
هَکَلچه :-)
کوچولو بیا*
لیلی، مثلِ پری
خب تا آخرش رو بگو :-|
لیلی، نام دیگر عشق است...
پسر یا دختر! مسئله این است...
دوبله وسط :-)
بی کلید در* :-)
آشپز که دو تا شد...
سه و چهار :-)
تاریخچه نوشته ها
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۴ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۳ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۶ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۸ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۸ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۷ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۹ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۹ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۹ )
دی ۱۳۹۹ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۷ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۸ )
دی ۱۳۹۸ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۱۱ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۸ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۹ )
دی ۱۳۹۷ ( ۸ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۸ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
دی ۱۳۹۶ ( ۷ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۶ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۶ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۷ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۶ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۸ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۴ ( ۹ )
دی ۱۳۹۴ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۴ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۴ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۴ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۴ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۴ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۳ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۳ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۳ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۳ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۳ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۳ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۳ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۳ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۲ ( ۳ )
پیوند ها
گروه نرم افزاری پرکا
دامن گلدار اسپی
تیرمن
جولیک
نارخاتون
یک آشنا
آقاگل ملت
ذهن زیبای یلدا
faella
توکا
وقتی فاطمه روز به روز بزرگتر می‌شود
یک مترسک
وایسیـ ورسا
می‌خواهم فاطمه باشم
غرور شکسته
فیلوسوفیا
پرتقال دیوانه
حریری به رنگ آبان
در دیار نیلگون خواب
دکتر میم
خانومی جانم
روزنوشت های میم صاد
پنجره می‌چکد
ریشه در باد
حنا
صخره‌نورد
لافکادیو
هیچ
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان