از مرخصیهای امسال صابر نزدیک به همهاش مانده :-| توانسته با کلی چانه زدن، دو هفتهاش را زنده کنه و در نتیجه تا 14 اسفند در خدمت خانه و خانواده است...
البته مرخصی واقعاً خوب و لذت بخش است، و نمیخواهم بدجنس باشم، ولی اگر شما آدمی هستید که پروژههایتان را در خانه انجام میدهید، احتمالاً این که یک نفر، دو هفته (دقیقاً در روزهای شلوغ پایان سال که باید همه کارها تحویل داده بشوند) کنار گوش شما هی در مرخصی طی کند، خیلی جذاب نیست :-|
مخصوصاً این که من کلاً آدم بدغذای بیاشتهایی هستم و خیلی که هنر کرده باشم، از هفته چهاردهم به بعد، روی ریتم افزایش وزن هفتهای 0.5 کیلو وفادار ماندهام که حد نرمال برای مادر و بچه است.
حالا مشکل کجاست؟ این که صابر خیلی خوش غذا و همیشه گرسنه است :-| و این سئوال محبوب همیشگیاش هست: پریسا حالا چی بخوریم؟ :-)))))
این یعنی انتظار می رود که در پایان این دو هفته تبدیل بشوم به یک توپولوی گرد قلقلی :-)))))