آیا مادر خوبی هستم؟*

از صابر می‌پرسم: به نظرت لیلی من رو دوست خواهد داشت با این حجم منطق؟ که همه چی را بررسی می‌کنم، مقایسه می‌کنم، جدول تصمیم گیری می‌کشم ...؟ مادر-همه-چیز-دان :-|

مثلاً یه مادر احساساتی‌تر خوشحال که الان همه اتاق بچه رو گل گلی صورتی کرده باشه، بهتر نیست؟ تا یک مادر منطقی مهندس طور که گهواره بچه را گذاشته کنار میز کارش که موقع کار گهواره هم تکون بدهد؟ :-| به نظرت خشن و بی احساس نیستم یه کم؟


می گوید: آره دوستت داره، به نظرم مادر خوبی هستی، برخلاف همه پُزهای روشنفکری و فمینیستی که همه این سال‌ها می‌دادی :)))) یه مادر آگاه خیلی هم خوبه، احساس می‌کنم حواست به همه چی هست :)


* اسم کتابی از دکتر عبدالحسین رفعتیان.

** به زودی گوگل جام جستجوی "با نوزاد نارس چه کنیم" --به دو زبان انگلیسی و فارسی-- را میاره دو دستی تقدیم من می‌کند :-| 

امضا: یک عدد مادر نگران، در هفته 28 بارداری یک دختر کوچولوی خوشمزه...

۱۹
مادر خوبه میکس باشه از تمامی این اخلاقیاتی که گفتید و متعادل!
این طوری پدر مادر رو شخصیت بچه تاثیر افراطی نمی ذارن. و اجازه می دن تا نرمال رشد کنه.

اینقدر دلشوره نداشته باشید لطفا. دعای همه ی ما دوستان پشت سر شما و لیلی کوچولو هستش.

ممنونم بای پولار :) فقط به دلگرمی نیاز دارم...

مادر 💙

😊

۱۱ ارديبهشت ۲۱:۱۴ ام اسی خوشبخت
منطق من میگه وقتی مشکلی ندارم نیازی نیست کسی رو نگران کنم. وقتی با این حجم از منطق بزرگمون میکردن باید فکر اینجاهاشم میکردن;)

چه احساسی و چه منطقی بهشون نمیگفتم چون انقدر دوسشون دارم که حاضر نمیشم برای یه لحظه هم غصه بخورن. فکر نمیکنم منطقی ترین والدین هم بتونن با بیماری فرزندشون کنار بیان.
البته دلیل اصلی نگفتنم بیشتر بخاطر شرایط پیچیده زندگیمه و خیلی به این مسائل مربوط نیست.

اوهوم، این چند روز خیلی به حرفات فکر کردم، دیدم حق با توئه :-)

من فقط در حال قضاوت کردنم انگار، شرمندت :-(

۱۱ ارديبهشت ۲۰:۴۰ ام اسی خوشبخت
مادر من همیشه سختگیر بودن و هستن و من بدون هیچ اغراقی میگم عاشقشون هستم و دوست دارم دنیا رو به پاشون بریزم تا ازم راضی باشن.
برای خودم جالب بود که تو دفترخاطرات نوجوانیم که چند روز پیش میخوندم نوشته بودم, مادرم سختگیره اما میدونم سختگیری هاشون بخاطر آینده ماست :)
به نظرم دنیا به منطق نیاز داره, خیلی زیاد.
مادر خیلی خوبی میشید :)

اتفاقا داشتم آخرین پست وبلاگت رو می خوندم :-)

خب یعنی اگه بیشتر احساسی بودن بهشون درباره ام اس می گفتین؟ فکر می کردم وقتی خیلی منطقی باشن، هم باهاش کنار میان و هم بیشتر کمک می کنند...

اصن چرا شک کردی؟؟؟؟؟ خب معلومه مامان خوبی میشی ^__^

ای عزیزمی گندمی :*

بنظرم صرف مامان شدن یه آپشن احساسی به هر آدمی اضافه می کنه، هرچقدرم منطقی باشه :) و اینکه من با همین شناخت راه دور می گم یه مامان فوق العاده میشی و به قول همسرت آگاه... 
و فرصت خوبیه که کمی از قید و بند اعداد و ارقام و دغدغه ها فارغ شی و با لیلی بچگی کنی... حتی از الان

راست میگی اون مهر مادری که میگن فکر کنم کار خودش رو می کنه :-)

مامان من اهل قربون صدقه رفتنای الکی نیست که بعضی مامانا دارن اما واقعا مامان فوق العاده ایه
اینو من که دخترشم نه بلکه همه میگن
یه مامان خوب لزوما یه مامان احساساتی نمیتونه باشه

دقیقا، موافقم باهات :-)

من از خوندن اینجا و حست دارم عشق میکنم چه برسه به کسی که مخاطبشه...:) 

تو نارخاتون جان منی آخه :-)

۰۹ ارديبهشت ۰۹:۳۷ دچــ ــــار
حتا پست های نی نی گونه اتون هم بشدت منطقی و فاقد احساس هست :))
+ البته احتمالا میتونید یه تعادلی برقرار کنید ":)
شما منو یاد خاله ام میندازین :))
اصلا هر وقت میام اینجا حس میکنم وبلاگ خاله خودمه. منتها سه سال پیش. 
از اونجایی که خاله ام مادر خوبی شد در نهایت. شما هم میتونید مادر خوبی بشید.

چه حس خوبی بهم دادی آقاگل با این کامنت :-) ممنونم

هوم مرسی. به معلوماتمان اضافه شد:)
در آرزوش باشی دنبالشم هستی بدستشم میاری تجربشم میکنی^_^

:-) چون نگران بودم هی گشتم، بعد که به این نتیجه رسیدم امیدی هست، حالم بهتر شد :-)

۰۸ ارديبهشت ۱۸:۳۲ ஜ miss fatemeh ஜ
واع!
من به این خوبی *-*

:-) همون که گفتم :دی 

۰۸ ارديبهشت ۱۱:۴۱ بانوی دی ماه
از من که یه مامان منطقی دارم یه نصیحت ...
مامانای احساساتی و ذوق ذوقی  بهترن :)
بنظرم باباها باید منطقی باشن  ..

مامانای منطقی توذوق میزنن آخه :(

دیگه کاریش نمیشه کرد :-)

می دونی؟ مامان من هم یه مامان منطقیه.
ولی بعضی وقتا به این نتیجه می رسه که منطق خودش درسته و ما متوجه نیستیم و دیکتاتور میشه.
من به خاطر آگاهی و منطقش همیشه تحسینش می کنم.. و اون گاهی وقتا از دستش موهامو می کنم.
اینکه یه مامان همه چیز دانی خیلی خوبه. این به دخترت اطمینان میده که تو هر مسئله ای می تونه به مادرش پناه بیاره و کمکشو بپذیره.

ایشالا مادرتون همیشه سالم و سرحال کنارتون باشه، خورشید جانم :-)

۰۸ ارديبهشت ۰۸:۱۰ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
این نگرانی لابد یعنی مادر خوبی میشید!
چی بهتر از یه مادر حواس جمع:)

چه تحلیل خوبی :-)

مهم حضور معنوی مادره محبت مادر به بچه از همه چیز مهم تره حالا میخواد تو یه اتاق صورتی باشه یا کنار میز کار مادر :)
مادر خوبی هستی جان دل :)

ای جانم :-)

آخه مامان منطقی بچه 28 هفته بدنیا بیاد از نارس رد کرده ک خخ

ان شالله به موقع بیاد در صحت و سلامت کامل:))))))

شمام مامان همه چیز دان راجب بچه باشی خیلیم عالی هستی:)))

کی گفته؟ :-) چند دسته نارس داریم

قبل 28: extreme preterm
هفته 28-30: early preterm
هفته 31-33: mid preterm
هفته 34-36: late preterm

:-) بین هفته 28-30 میشه early با NICU و اینا زنده می مونه، البته اساتید می فرمایند وزن از اینهایی که گفتم مهمتره، بچه اگه بالای 2.5 کیلو باشه نارس نیست، حالا هفته 32 می خواد به دنیا بیاد یا هفته 38 :-)))))

ممنونم، اگه یه آرزومند همه چیز دانی در همه موارد باشم، چی؟ :دی

۰۷ ارديبهشت ۲۳:۰۳ بنت شهرآشوب
منم خیلی بالا منبر میرم
چه باید کرد؟؟

منبر را رها کرد :-)

آفرین خوشم اومد البته معلوم نیست هنوز که بهت نرسوندن یا رسوندن ؟:دی


+

بُومَ خِرِت یعنی من به قربونت برم :**
خِر یعنی نذر ، قربون رفتن :)


:-) نه خب یه کمی بلدم، شعرهای عباسی ارام زیاد گوش کردم، هر چند نصفش رو نفهمیده باشم، من بیشتر از این که دقیق بفهمم، حدس می زنم که کل جمله منظورش چی بوده :دی تو انگلیسی هم این طوری ام :-|


بوم خرت :*

یه مادر مهربونو خوب 

مرسی تمنا خانوم :-)

قشنگ معلوم بود آقا صاب از روشن فکر بودنت چه دل پری داشته:)))چقدر پُز میدادی هان؟؟:))

:دی بیشتر می رفتم بالا منبر :-))))


هنوز هم میرم گاهی :-)))

۰۷ ارديبهشت ۱۸:۳۸ پوریا نوروزی
حتما مادر خوبی خواهید بود :)
مبارک باشه پیشاپیش قدم نو رسیده
ممنونم که آمدین و نظر دادین

ممنونم :-)))

خو راسیشی او متن که اول نیسانم ترجمه بکه روله :دی 
بزانم چنه زانی ؟:)))
ای متنش ترجمه بکه :))


+
یه روزیش بیا کردی بنیسن روله بوم خرت :***

خب اگه راست میگی اون متن که اول نوشتم رو ترجمه بکن روله :-)

بدونم چقدر می دونی؟ :-))))
این متن رو ترجمه بکن

یه روزی بیاد کردی بنویسی روله ... 

"بوم خرت" رو نفهمیدم :*

اون یکی هم ترجمه کردم :-)

۰۷ ارديبهشت ۱۶:۵۸ هولدن کالفیلد
1- من نمیدونم چرا آدمهایی که از حجم منطقشون نگران میشن، هیچوقت این نکته رو در نظر نمیگیرن که این نگرانی یه جور "نگرانی احساسی" است، و منشاش احساس فرد هست، در واقع فردی که کاملا منطقی هست (و نمونه هاش رو دیدیم اطرافمون) هیچوقت دغدغه ی این رو نداره که داره که آیا احساساتی تر بودن بهتره یا نه! پس بنابراین، شما هم مادر خوبی میشی، هم به اندازه کافی احساسی و احساساتی!
2- بچه نارس رو میذارن تو آرام پز :| آرام آرام میرَسه! :| قدمیها هم میذاشتن زیر آفتاب :| :|

تحلیل احساس و منطق عالی بود :-)


برم آرام پز بخرم :-)

۰۷ ارديبهشت ۱۶:۴۹ ஜ miss fatemeh ஜ
نع دیگه اصن از قدیم گفتن دوری و دوستی :دی
هههههه ^^

بچه هم بچه های قدیم :-))))))

من اگه مامان بشم یه مامان احساسی میشم ولی اتاق بچه م رو صورتی نمیکنم . اتاق فقط کرم :))

گل گلی صورتی چی؟ یعنی گل های صورتی رو همون کرم؟ :-)))

۰۷ ارديبهشت ۱۵:۰۴ ஜ miss fatemeh ஜ
من فک کنم همچین مادری که گفتین میشدم :))
ولی اتفاقا شما خیلی هم خوبین!!من از اینجور مادرا خوشم میاد.ایشاالله لیلی هم خوشش میاد ^^
با نظر آقا صابر هم موافقم :))

بیا دخترم، تو رو به فرزند خوندگی قبول می کنم :-)))))

اصلاحیه :
دی ره :))


+
ترجمه اش باید سعی کنی خودت پیدا کنی ^__^



++
من دلم اتاقش رو خواست همین الان :)


ای جانم :)

لیلی باید د خدایی بو که دالگه وی خویی دره والا :))

ایشالا وسلامتی ای ایام  بگذرنی بعدیش  ایشالا و حق ای روزیل قشنگه و  دل خوش و خرم لیلی گیان بیای دی ^__^



جدیداً در معرض کردی بودم (دادا سهیلا و عمه مریم که اینجا بودند)، می تونم حتی با لهجه بخونم از رویش :))))))))) هوراااااااااااااا


ممنونم :)

ترجمه:
لیلی باید از خداش باشه که مامان به این خوبی داره والا :-)))

ایشالا به سلامتی این روزا رو بگذرونی، بعدش ایشالا به حق این روزهای قشنگ و دل خوش و خرم، لیلی جان بیاد :-)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
در جستجوی درون و برون...
موضوعات
سروستاه نامه، سنتور (۲۷)
خوشنویسی، تذهیب (۱۷)
کار، iOS، اندروید (۳۷)
زندگی بهتر (۸۴)
یاد ایام (۲۸)
مهلا (۲۳)
صابرانه (۴۵)
از این روزها (۱۶۷)
یک سال بدون... (۱۲)
خانه دوست کجاست؟ (۲۶)
آشپزی، خام گیاهخواری (۱۹)
نی‌نی گولو، لیلی (۱۰۱)
کتابخوانی (۶)
مشاوره (۸)
آن سوی آب‌ها (۸۷)
داستان (۲)
چالش وبلاگی (۱)
آخرین نوشته ها
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
لبه‌ی پیاده‌رو، هم سطح جاده
سیاه و سفید
تنظیم روی فرکانس دیگر
هر نه ماه هم تکرار کنیم!
بیخودی
اعلام حیات :)
کرونا تست
مدرسه
کرونا در یک قدمی
محبوب ترین نوشته ها
لیلی، نام دیگر عشق است...
گاهی بیرون رو نگاه کن
کوچولو بیا*
سهیم شدن
امن‌سازی
یازده ضربدر سه
بسی عشق بودی در این چهار سال
مادرانگی :)
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
سوگواری
پربیننده ترین نوشته ها
لالایی لیلی :)
شفایافتگان
هَکَلچه :-)
مهاجرت
"هل اتی" کجا رفت؟
پسر یا دختر! مسئله این است...
روغن کلزا
مادر شوهر
بی کلید در* :-)
لیلی، مثلِ پری
نوشته های پر بحث تر
هَکَلچه :-)
کوچولو بیا*
لیلی، مثلِ پری
خب تا آخرش رو بگو :-|
لیلی، نام دیگر عشق است...
پسر یا دختر! مسئله این است...
دوبله وسط :-)
بی کلید در* :-)
آشپز که دو تا شد...
یک عالمه یک*
تاریخچه نوشته ها
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۴ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۳ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۶ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۸ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۸ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۷ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۹ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۹ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۹ )
دی ۱۳۹۹ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۷ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۸ )
دی ۱۳۹۸ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۱۱ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۸ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۹ )
دی ۱۳۹۷ ( ۸ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۸ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
دی ۱۳۹۶ ( ۷ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۶ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۶ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۷ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۶ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۸ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۴ ( ۹ )
دی ۱۳۹۴ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۴ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۴ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۴ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۴ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۴ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۳ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۳ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۳ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۳ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۳ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۳ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۳ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۳ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۲ ( ۳ )
پیوند ها
گروه نرم افزاری پرکا
دامن گلدار اسپی
تیرمن
جولیک
نارخاتون
یک آشنا
آقاگل ملت
ذهن زیبای یلدا
faella
توکا
وقتی فاطمه روز به روز بزرگتر می‌شود
یک مترسک
وایسیـ ورسا
می‌خواهم فاطمه باشم
غرور شکسته
فیلوسوفیا
پرتقال دیوانه
حریری به رنگ آبان
در دیار نیلگون خواب
دکتر میم
خانومی جانم
روزنوشت های میم صاد
پنجره می‌چکد
ریشه در باد
حنا
صخره‌نورد
لافکادیو
هیچ
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان