در حالی که احساس می کنم در نزدیکی قله، پایم سر خورده و پرت شدم کف دره، صابر هی قربون صدقه لیلی میره و آخرین عکس سونوگرافی اش را برای همه دوست و آشنا می فرسته و زیرش می نویسه:
My baby girl, she really looks like me, doesn't she?
در حالی که احساس می کنم در نزدیکی قله، پایم سر خورده و پرت شدم کف دره، صابر هی قربون صدقه لیلی میره و آخرین عکس سونوگرافی اش را برای همه دوست و آشنا می فرسته و زیرش می نویسه:
My baby girl, she really looks like me, doesn't she?
ای جانم چه خوبه دلگرمی :) مرسی مرسی
آره تاریخ پست ها، تاریخ پست ها، باید قالب وبلاگ را ویرایش کنم ولی حسش نیست ثمین :)
ااااا کاشکی لیلی هم خسته طور باشه :-(
ممنونم گندمی :-)
ممنونم، چشم :-)
وای یلدا این خاطره که تعریف کردی خیلی خوب بود، مرسی :*
دختر بابابییییییی :))))
:-(((((((( خانومی
مرسی بابت دلگرمی :)
مرسی خاله گندمی :*
:) اونم از جنس مهرمادری، اون قدر بی دریغ...
چقدر خوب بود اینی که گفتی یگانه :(
ای جونم یلدا :) دوقلو خیلی خوبه (البته برای بقیه، چون پدر مادرشون پیر میشن تا اینا جون بگیرن :دی)
دکتر گفت باید استراحت مطلق کنی وگرنه اگه الان لیلی بیاد احتمال موندنش 50-50 است :-(
انگلیسی بریتیش :))))))
عزیزمی سیف جانم :)))))))))) :*
حس سقوط وقتی تهش می خوری زمین خیلی خیلی دردناکه :-(