و ما به آرایشگاه رفتیم :) (دست و جیغ و هورا)
و ما بیرون رفتیم،
و یک دانه دوست درمانی هم کردیم :) (در ادامه به باقی دوست درمانی ها خواهیم پرداخت :))
و در راستای آرایشگاه رفتن، شیرمان را دوشیدیم و چون جوجه در تمام مدت نبود ما و حتی ساعتی بعد از بازگشت غرور آفرینمان در خواب به سر می برد، ما ماندیم و ۳۰cc شیر مادر، یعنی شیر خودمان که سه ساعت از دوشیدنش می گذشت :-|
چون شیر تازه برای لیلی حاضر و آماده بود، تصمیم گرفتم و "شیر رو خودم خوردم"*
و جانم برایتان بگوید که خیلی شیرین و خوشمزه بود، و پی بردیم که چرا لیلی جانمان هر بار که شیر می خورد آن همه ملچ و ملوچ می کند :-)
بعدتر که لیلی را بغل کردم برای شیر دادن، دیدم خدای من! لیلی بوی شیر میده که این همه خوردنی و خوشمزه است :) یعنی بوی بچه مساوی است با بوی شیر مادر :)**
* به سبک مهلا بخوانید لطفاْ :)
** در نتیجه اگر بتوانیم شیر را برای مثلا چند سال فریز کنیم در دماهای خیلی پایین که کیفیتش از بین نرود، بعدها که جوجه بزرگ شد، شیر را می ریزیم روی لباس هایمان تا هنوز بوی بچه بدهد، شیرین و خوشمزه :دی