مهربانو

یه زمانی دلم می خواست اگر دختری داشتم اسمش را می گذاشتم مهربان، بعدتر فهمیدم که مهربان اسم پسر است و بی خیال شدم*. 

دیروز در یکی از گروه های دوستانه تلگرامی (من چند دسته گروه دوستانه دارم شامل دوستان دبستان، دبیرستان، پیش دانشگاهی، همکاران شرکت اول، شرکت دوم، شرکت سوم :-))))) ) یک بحث عقیدتی درگرفت درباره ایام محسنیه و این که اول ربیع را تبریک بگوییم یا نگوییم و تا ۹ ربیع باید عزاداری کنیم و ...


خود بحث و این که چی درست هست مهم نبود، مهم این که این وسط چند تا از دوستای خیلی عزیز من از دست هم دلخور شدند و یکی آمد اعلام کرد که بحث عقیدتی نکنید و یک هو همه بحث قیچی شد و الان دو روز است که گروه در سکوت خوفناکی فرو رفته و همه هم دلخور :-(


می خواستم بگویم دوستی های ما خیلی بیشتر از چندتا بحث ساده ارزش دارد، مخصوصاْ ماها که دیگه سن و سالی ازمون گذشته و دوستی هامون قدمتی داره برای خودش در حد و اندازه ۱۵-۱۶ سال یا بیشتر...

نمی دونم باید چی کار کنم با طرفین بحث صحبت کردم ولی هیچ فایده ای نداشت، چند تا مطلب "بیا تا قدر یکدیگر بدانیم" هم گذاشتم ولی هیچی... 


هم چنان گروه در سکوت خوفناکی فرو رفته :-(

بیایید با هم مهربان باشیم :)


* صابر یک همکار زرتشتی داشت که اسم پدرش مهربان بود به معنای نگهبان مهر و اسم دخترونه مهربان می شد مهربانو که خب به اندازه مهربان دوستش نداشتم :-)

۱۱
۱۰ آذر ۰۶:۳۶ ماهی کوچولو
ما کلا هر بحثی رو با خنده جمع میکنیم :دی
یعنی تا میاد شدید شه من گند میزنم تو بحث :)) جو شوخی رو ایجاد میکنم

تو خیلی دختر خوب و باشخصیتی هستی ماهی جانم :*

۰۷ آذر ۰۶:۳۹ کوالای پیر
اگه اسم پسره پس چرا هم‌کلاسی من اسمش مهربانه!!! 
شاید مثل جهان و نصرت هم اسم پسره هم دختر

آقاگل درست میگه، قدیم تر ها فقط اسم پسر بوده، الان مردم نظرشون عوض شده، رو دختر هم میذارن، ولی زرتشتی ها هنوز رسم قدیمشان را حفظ کردند و اسم پسر میذارن :)

۰۶ آذر ۱۵:۵۰ جو لیک
بعدش این پست رو دیدم:
http://aleme-n.blog.ir/post/807
:دی

چه همزمانی جالبی :)))))

۰۴ آذر ۱۹:۱۱ رضا فتوکیان
بنظرم یه بحث درست و حسابی که دعوا راه نندازه میتونه دوستانتون رو  ترغیب کنه:)

والا فایده نداشت :-|

واقعا...
نمیدونستم مهربان پسرونست..

دوستی چیز با ارزشی هست
سر هر بحثی هم که باشه
هر کس نظرش برا خودش نگه داره
و دوستی رو لکه دار نکنه

یا فقط درباره اشتراکات صحبت کنیم یا جنبه مون را ببریم بالا :)

۰۴ آذر ۱۲:۴۹ یک آشنا
1 - فکر میکنم مهربان هم برای پسر خوبه و هم دختر :)
2 - آدم ها ! وقتی که قهر می کنند به سادگی نشان می دهند که به بلوغ فکری نرسیده اند، قهر کردن فعلی است مخصوص بچه ها
3 - اعتقادات آدم ها خاص اونهاست و نباید کاری بهش داشت مگر ...
4 - بدعت بد است ! مخصوصا در دین !
5 - خداوند همه ما را ار تفکرات افراطی حفظ بنماید.

با تمامی گزینه ها موافقم :) مخصوصاْ تعبیرت برای قهر :) 

۰۴ آذر ۰۸:۵۰ قاسم صفایی نژاد
مهربان اسم پسره؟ تو سریال تولدی دیگر اسم لعیا زنگنه مهربان بود!

راست میگید ها،‌ یادمه :) شاید برای همین می خواستم اسم دخترم رو بذارم مهربان، در ضمیرناخودآگاهم بوده :)

۰۴ آذر ۰۸:۳۴ آرش حسن پور
مطالب فوق العاده ای دارین
به ما هم سر بزنید خوشحال میشیم
سلام
برای دختر، اسم مهرنگار رو انتخاب بکنید که یک اسم اصیل ایرانی با تاریخی چندهزار ساله است.

دیگه اسم دختر را گذاشتیم لیلی :)

۰۳ آذر ۰۳:۴۲ هولدن کالفیلد
ای بابا همه هولدن نیستن که بتونن با مخالفها سالم زندگی کنن :دی

پس بیایید همه هولدن باشیم :)

۰۲ آذر ۱۸:۵۲ محمد عـــــــرفان
وبلاگ زیبایی دارید.
به وبلاگ ما هم سر بزنید و سوالات کامپیوتری خود را از ما بپرسید:
computer24.blog.ir
۰۲ آذر ۱۸:۱۱ ملکه بانو
من احساس میکنم برای دختر شنیدم اسمشو!
کلا به نظرم توی تلگرام در مورد هیچ موضوعی نباید بحث کرد، چون نتیجه ای جز اتلاف وقت و ناراحتی نداره

بین غیرزرتشتی ها به اسم دختر معروف است :)


راست میگی مدل بحث های مجازی،‌ وقتی طرفین جنبه ندارند داغون است :(

۰۲ آذر ۱۶:۵۸ آقاگل ‌‌
مهربان جزء گزینه‌های منم برا اسم گذاشتن روی دخترم بود که : |
 فکر کنم مثلاً مثل مهرنوش باشه. مهرنوش الآن اسم دختره. ولی قبل از این اسم پسر بود. اسم پسرهای اسفدیار توی شاهنامه مهرنوش و آذرنوش بود. که به دست فرامرز کشته می‌شن.
.
یه استیکر سیب بذارید توی گروه. بگید بچه‌ها این سیب رو می‌بینید؟ پس باهم دوست باشید. :))

آره دقیقاْ، از اون هاست که قدیم اسم پسر بوده،‌مثال خوبی بود مهرنوش، کیوان هم همین طور قدیم اسم دختر بوده، ولی خب چون مهر نماد است در آیین زرتشتی، هنوز هم میذارن، روی پسر :)


فکر کنم باید یه دونه نمادین می ساختم (از اونهایی که قدیم شما میذاشتی تو وبلاگت) که مثلا اکرم دختر خوبیه ... فلان و بهمان... ولی مثل اکرم نباشید :))))))

۰۲ آذر ۱۵:۳۳ آقای دیوار نویس
من فکر میکنم مشکل از جایی هست که ما بحث کردن یاد نداریم! تا میبینیم یکی هم عقیده ما نیست احساس میکنید که باید کمر به قتلش ببندیم و چاقو بذاریم زیر گلویش و بگوییم قبول میکنی یا شاهرگت رو بزنم [ یعنی در این حد تو بحث هایِ گفتمانی هم دیگر را میکوبیم به جای استدلال درست]
در هر حال یکی باید تو گروه پا در میونی کنه و کدورت هارو از بین ببره، دلخوری هرچی بیشتر بمونه بدتره...

پادرمیونی فایده نکرد آقای دیوار نویس :( رهایشان کردم به حال خودشان شاید به خودشون اومدند :(

۰۲ آذر ۱۵:۲۶ •✿ آرورا ✿•
چه قشنگ مهربان و مهربانو ...

:) من هم دوستشان دارم

۰۲ آذر ۱۴:۵۹ مترسک ‌‌
جداً نمی‌فهمم دوستی‌هایی که از یه نهال استارت خوردن و حالا عین یه درخت تنومند شدن چرا باید ریشه‌اشون طوری ضعیف باشه که با فوت بگن آخ و تمام؟! جداً درک نمی‌کنم...

راست میگی مترسک :( به نظرم ریشه های دوستی الکی بوده،‌ آخه چرا این طوری شد؟ :(

۰۲ آذر ۱۴:۵۶ خور شید
من سال سوم دببرستان داشتم یه داستان می نوشتم، شخصیت اصلی ش یه پیرمرد بود. اسم باا بزرگ هم کلاسیا رو پرسیدم، کلی جلیل و مصطفی و احمد و همایون داشتیم، و یه دونه مهربان که پدربزرگ دوست زرتشتیم بود. 
خیلی دلبرانه س.

:) دلبرانه را چه دوست دارم، تعبیر خاصیه :) میان زرتشتی ها به خاطر این که مهر نماد است، نگهبان مهر بودن خیلی زیبا و مهم است :)

۰۲ آذر ۱۴:۵۳ پسر مشرقی
اگه آدما بخوان دنبال تفاوت ها باشن حتی دو تا دوقلوی هم سان هم با هم به مشکل می خورن. ولی اگه دنبال اشتراکات باشیم به راحتی می تونیم با یکی از اون سر دنیا با نژاد, دین, فرهنگ, ملیت و عقاید مخالف کنار بیایم و هم صحبت باشیم. به قول خودتون مشکل از نگاه ماست. که توی این مورد هم صدق می کنه.

مهربان واسه زرتشتیا اسم مرده واسه بقیه دختره!

باریکلا :) باید دنبال اشتراکات باشیم، حالا بیا این رو به دوستان من بگو :-(


مهربان واقعا اسم پسر بوده، هنوز هم زرتشتی ها اسم پسر میذارن، ولی خب الان به قول تو بقیه همه اسم دختر میذارن :)

متاسفانه همیشه پیش میاد این موضوع. باورهای مربوط به مقدسات خیلی تو ذهن آدما پررنگ حک شدن و نقد شدنشون توسط کسی که اون باورو نداره شدیدا باعث دلخوری میشه :) کاش نکنیم این کارو.

ای کاش ای کاش...

۰۲ آذر ۱۴:۲۵ ام اسی خوشبخت
متاسفانه اکثر آدمها با بالا رفتن سنشون, بزرگ نمیشن, فقط اعتقادات خودشونو سفت میچسبن و حاضر نیستن فکر کنن به گفته های بقیه.

این حرف خیلی خیلی خیلییییییییی درسته :*

۰۲ آذر ۱۴:۲۱ ماهی کوچولو
منو دوستامم خیلیییییییییییییی بحث میکنیم ولی تهش این میشه سیاست خر است سیاستمدار گاو است اصلا به ما چه و قرار کافه میذاریم :))))) نمیذاریم وخیم شه چون ارزش نداره :) شمام باید یکی رو بذارین مسئول تلطیف جو :دی 

ماهی کوچولو جون جونی من بحث مذهبی حتی از بحث سیاسی هم بدتره انگار :-| چون میری در لایه های پایین اعتقادی ملت و اگر طرف علاقه ای به بحث و چالش نداشه باشه آخرش افتضاح میشه :-|

۰۲ آذر ۱۴:۰۹ واران ...
سلام 
کافیه منو اد کنین تو گروه تون گروه رو به آرامش مسالمت آمیز دعوت میکنم که هیچ :)
همه رو هم کاری میکنم از ته دل شاد بشن :))

ما هم یه گروه دوستانه داریم هر وقتی بحث رو به سیاسی میره من بحث رو میبندم میگم بسه تا دعوامون نشده و گیس و گیس کشی نشده :دی 
ادامه ندیم :))
بعد بجای بحث های سیاسی بزنم به تخته اونجا هم بازی های که تو وبلاگ اجرایی میکنم تو گروهمون  هم اجرایی میکنم:))

به خداوندی خدا فقط فقط مهربانی به درد آدم میخوره چه تو این دنیا چه اون دنیا :)
بهترین توشه است برای اون دنیا.




آره واران جانم جایت خیلی خالیه بینشان، چون روحیه طنز خوبی داری :)

خلاصه آن ها آن قدر گیس و گیس کشی کردند،‌ آن قدر پادرمیانی کردم و فایده نداشت که آمدم بیرون،‌ گفتم یک کمی از فضای متشنج آنجا دور شوم، ان ها هم بروند فکر کنند شاید اصلاح شدند :-|

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
در جستجوی درون و برون...
موضوعات
سروستاه نامه، سنتور (۲۷)
خوشنویسی، تذهیب (۱۷)
کار، iOS، اندروید (۳۷)
زندگی بهتر (۸۴)
یاد ایام (۲۸)
مهلا (۲۳)
صابرانه (۴۵)
از این روزها (۱۶۷)
یک سال بدون... (۱۲)
خانه دوست کجاست؟ (۲۶)
آشپزی، خام گیاهخواری (۱۹)
نی‌نی گولو، لیلی (۱۰۱)
کتابخوانی (۶)
مشاوره (۸)
آن سوی آب‌ها (۸۷)
داستان (۲)
چالش وبلاگی (۱)
آخرین نوشته ها
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
لبه‌ی پیاده‌رو، هم سطح جاده
سیاه و سفید
تنظیم روی فرکانس دیگر
هر نه ماه هم تکرار کنیم!
بیخودی
اعلام حیات :)
کرونا تست
مدرسه
کرونا در یک قدمی
محبوب ترین نوشته ها
لیلی، نام دیگر عشق است...
گاهی بیرون رو نگاه کن
کوچولو بیا*
سهیم شدن
امن‌سازی
یازده ضربدر سه
بسی عشق بودی در این چهار سال
مادرانگی :)
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
سوگواری
پربیننده ترین نوشته ها
لالایی لیلی :)
شفایافتگان
هَکَلچه :-)
مهاجرت
"هل اتی" کجا رفت؟
پسر یا دختر! مسئله این است...
روغن کلزا
مادر شوهر
بی کلید در* :-)
لیلی، مثلِ پری
نوشته های پر بحث تر
هَکَلچه :-)
کوچولو بیا*
لیلی، مثلِ پری
خب تا آخرش رو بگو :-|
لیلی، نام دیگر عشق است...
پسر یا دختر! مسئله این است...
دوبله وسط :-)
بی کلید در* :-)
آشپز که دو تا شد...
یک عالمه یک*
تاریخچه نوشته ها
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۴ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۳ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۶ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۸ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۸ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۷ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۹ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۹ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۹ )
دی ۱۳۹۹ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۷ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۸ )
دی ۱۳۹۸ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۱۱ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۸ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۹ )
دی ۱۳۹۷ ( ۸ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۸ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
دی ۱۳۹۶ ( ۷ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۶ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۶ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۷ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۶ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۸ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۴ ( ۹ )
دی ۱۳۹۴ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۴ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۴ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۴ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۴ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۴ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۳ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۳ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۳ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۳ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۳ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۳ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۳ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۳ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۲ ( ۳ )
پیوند ها
گروه نرم افزاری پرکا
دامن گلدار اسپی
تیرمن
جولیک
نارخاتون
یک آشنا
آقاگل ملت
ذهن زیبای یلدا
faella
توکا
وقتی فاطمه روز به روز بزرگتر می‌شود
یک مترسک
وایسیـ ورسا
می‌خواهم فاطمه باشم
غرور شکسته
فیلوسوفیا
پرتقال دیوانه
حریری به رنگ آبان
در دیار نیلگون خواب
دکتر میم
خانومی جانم
روزنوشت های میم صاد
پنجره می‌چکد
ریشه در باد
حنا
صخره‌نورد
لافکادیو
هیچ
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان