در جستجوی زمان از دست رفته...

قلی خان، خان نبود، دزد بود...


یکی از درخشان ترین دیالوگ های سریال روزی روزگاری که مدام توی سرم تکرار می شود...

۱۳
۰۱ دی ۱۵:۰۸ به من بگو
بله الان متوجه شدم :)
البته یادم اومد کی بود، همون که سرشو گذاشت روی چوپوقش و همونجوریم مرد...

بله بله دقیقاً :-)

۲۸ آذر ۱۴:۴۹ ام اسی خوشبخت
عالی بود این سریال :)
عنوان, عنوان همون کتاب 7 جلدیه که امروز دیجی کالا 85 تومن تخفیف زده بود؟

آره خودشه :-) متن کتاب یه کمی سنگینه ولی

۲۸ آذر ۰۶:۳۲ 🔹🔹نیلگون 🔹🔹
عالی بود.عالی :)

مرسی :-)

۲۸ آذر ۰۵:۱۶ اجاره آپارتمان مبله در تهران
خب شما اگر قرار بود اینقدر مختصر بنویسید مستونستید توی دفترچه خاطراتتون بنویسید راحت تر هم بود ولی وقتی مطلبی رو تو وبلاگ نوشتید باید توضیحی هم میدادید به احترام مخاطبان

کامنتها رو بخونید شاید معلوم بشه، من سبکم همین طوره، خیلی پست بلند نمی نویسم :-)

۲۸ آذر ۰۳:۵۵ مترسک ‌‌
یاد یه مسائلی افتادم که... اهم اهم! از اتاق فرمان اشاره می‌کنن دیوار موش داره، موشم گوش داره، اون گوشه هم به یه جاهایی وصله و اون جاها هم وظیفه‌شون جفت کردن کفش‌ها در جاییه که عرب نی انداخت!

چه خوب نکته رو گرفتی شما :-)

۲۷ آذر ۲۳:۱۸ yalda shirazi
لازمه بگم که اگر مردم جومونگ و یوسف و مختار و تکراراشون رو هی نگاه میکنن، خانواده ی ما روزی روزگاری رو هی نگاه میکنه! وضعیتیه خلاصه! فک نمیکردم کسی جز خانواده ی من نگاه کنه این سریال رو!
+ ای دروغو که میگی راسه؟!

من خیلی دوست داشتم این سریال رو، خیلی زیاد

گفتم حتما رمانشو خوندی :دی

وقت نمیشه توکا، ولی هست تو کتابخونه، چشمک می زنه :-)

۲۷ آذر ۲۲:۲۸ آقاگل ‌‌
دارم به ربط دیالوگ و عنوان پست فکر می‌کنم :-)

 قلی خان زمان خوب بودن را از دست داده بود، بعد توبه زیاد زنده نموند، در حسرت روزهایی که از دست داده

۲۷ آذر ۲۱:۵۲ به من بگو
چرا؟
بیشتر توضیح بدین، این فیلم دیالوگهای جالبی داشت همیشه :)

یک قلی خان در این سریال هست که الگوی همه دزدهاست، بعد یه روزی توبه می کنه و دیگه خبری ازش نیست...


یه جایی خسروشکیبایی به یه آدمی برخورد می کنه که نمی شناسدش که خود قلی خان است، شروع می کند برایش از قلی خان داستان ها تعریف کردن و ...

قلی خان یه هو نگاهش می کنه و میگه: قلی خان، خان نبود، دزد بود...

یعنی همه این چیزها که گفتی رو بریز دور، مخصوصاً عنوان خان رو... من داشتم دزدی می کردم آخرش...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
در جستجوی درون و برون...
موضوعات
سروستاه نامه، سنتور (۲۷)
خوشنویسی، تذهیب (۱۷)
کار، iOS، اندروید (۳۷)
زندگی بهتر (۸۴)
یاد ایام (۲۸)
مهلا (۲۳)
صابرانه (۴۵)
از این روزها (۱۶۷)
یک سال بدون... (۱۲)
خانه دوست کجاست؟ (۲۶)
آشپزی، خام گیاهخواری (۱۹)
نی‌نی گولو، لیلی (۱۰۱)
کتابخوانی (۶)
مشاوره (۸)
آن سوی آب‌ها (۸۷)
داستان (۲)
چالش وبلاگی (۱)
آخرین نوشته ها
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
لبه‌ی پیاده‌رو، هم سطح جاده
سیاه و سفید
تنظیم روی فرکانس دیگر
هر نه ماه هم تکرار کنیم!
بیخودی
اعلام حیات :)
کرونا تست
مدرسه
کرونا در یک قدمی
محبوب ترین نوشته ها
لیلی، نام دیگر عشق است...
گاهی بیرون رو نگاه کن
کوچولو بیا*
سهیم شدن
امن‌سازی
یازده ضربدر سه
بسی عشق بودی در این چهار سال
مادرانگی :)
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
سوگواری
پربیننده ترین نوشته ها
لالایی لیلی :)
شفایافتگان
هَکَلچه :-)
مهاجرت
"هل اتی" کجا رفت؟
پسر یا دختر! مسئله این است...
روغن کلزا
مادر شوهر
بی کلید در* :-)
لیلی، مثلِ پری
نوشته های پر بحث تر
هَکَلچه :-)
کوچولو بیا*
لیلی، مثلِ پری
خب تا آخرش رو بگو :-|
لیلی، نام دیگر عشق است...
پسر یا دختر! مسئله این است...
دوبله وسط :-)
بی کلید در* :-)
آشپز که دو تا شد...
یک عالمه یک*
تاریخچه نوشته ها
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۴ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۳ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۶ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۸ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۸ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۷ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۹ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۹ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۹ )
دی ۱۳۹۹ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۷ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۸ )
دی ۱۳۹۸ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۱۱ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۸ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۹ )
دی ۱۳۹۷ ( ۸ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۸ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
دی ۱۳۹۶ ( ۷ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۶ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۶ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۷ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۶ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۸ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۴ ( ۹ )
دی ۱۳۹۴ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۴ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۴ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۴ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۴ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۴ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۳ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۳ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۳ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۳ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۳ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۳ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۳ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۳ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۲ ( ۳ )
پیوند ها
گروه نرم افزاری پرکا
دامن گلدار اسپی
تیرمن
جولیک
نارخاتون
یک آشنا
آقاگل ملت
ذهن زیبای یلدا
faella
توکا
وقتی فاطمه روز به روز بزرگتر می‌شود
یک مترسک
وایسیـ ورسا
می‌خواهم فاطمه باشم
غرور شکسته
فیلوسوفیا
پرتقال دیوانه
حریری به رنگ آبان
در دیار نیلگون خواب
دکتر میم
خانومی جانم
روزنوشت های میم صاد
پنجره می‌چکد
ریشه در باد
حنا
صخره‌نورد
لافکادیو
هیچ
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان