متاسفانه تبعیض جنسیتی در حقوق پرداختی به کارکنان زن و مرد همیشه پررنگ بوده و هست.
ولی مساله ای که اخیراْ من را خیلی درگیر کرده از جنس مبلغ پرداختی نیست، بلکه از نوع دیدگاه حرفهای به ارزش کار انجام شده است.
من و شرکتی که برایشان کار می کنم (تقریباْ یک سال و نیم گذشته، دورکاری-ساعتی) داریم به مراحل پیچیده ای با هم می رسیم، تقریباْ در همه بحث های اخیری که با هم داشتیم، به من label شخصی کردن کار چسبانده شده و این که حرفه ای رفتار نمی کنم.
انگار حرفهای رفتار کردن در قالب مطیع بودن بی چون و چرا تعریف می شود که پذیرش آن، برای من که از دوران کارمندی صرف سالهاست فاصله گرفتم خیلی سخت است (کما این که در دوران کارمندی هم آدم بله قربان گویی نبودم :-|).
برای من که در این سال ها، همیشه اولویت اولم برای ادامه دادن کار، انگیزه های درونی بوده، سخت است کاری رو ادامه بدهم که هر بار همه انگیزههای درونی ام را با یک شات گان بر باد می دهند! بماند که با توجه به مبلغ پرداختی و نحوه پرداخت، انگیزه بیرونی هم ندارم :-|
شاید باید برگردم به روال گروه نرم افزاری پرکا، روزهای فریلنسری...
پ.ن. در جریان رفتار غیر حرفه ای من هستید دیگه؟ الان در اوج غیر حرفهای گری، در حالی که لیلی خواب هست و باید با شدت تمام کار کنم، هیچ نوع انگیزه ای برای ادامه کار ندارم، آخر آدمی روبات نیست که وقتی استخدامش می کنی برایت سر ساعت مشخصی خروجی بدهد، آدمی انگیزه می خواهد :-( طفلک پروژه موبیکار و مشتریانش، بعد از من چه کسی می خواهد UI را آپدیت کند؟ باگ ها را برطرف کند؟ و featureهای جدید به پروژه اضافه کند؟
لعنت به من که این قدر با کارم رابطه عاطفی برقرار می کنم :'-(