امروز یک سری از وسایل/لباس/برگه... هایی که بیشتر از یک سال ازشان خبری نگرفته بودم را دادم، رفت...
گاهی دو سال، بعضیها 6 سال و بیشتر
بعد موقع دل کندن از میراث و گنجینه خرت و پرت هایم نه تنها حالم خوب نبود، بلکه احساس می کردم تیکه ای از گوشت بدنم هست که داره بریده میشه! در این حد جانگداز
حتی اگه جزوه آنتن مهندس ابوتراب بود که ١٢ سال سراغی ازش نگرفته بودم...
چرا واقعاً...
پ. ن. از فردای روز کشیدن بخیه های دندان عقل، دوباره ناحیه مورد نظر درد می کنه :-( به صابر میگم واقعاً دندانم درد میکنه، شاید "حفره خشک " باشه ها، میگه دندون نداری آخه، حداقل بگو جایش :دی
"حفره خشک" نتیجه سرچ بیش از اندازه است :-(