یه دوست فرانسوی پیدا کردم، واقعی، نزدیک :-) راستش من دوست خارجکی زیاد داشتم در زندگیام، از این مدلهای pen friend و ایمیل و ... اینا، حتی الانها هم یه اپلیکیشن اومده slowly که میتونی به شیوه مدرن همان حس دیر رسیدن نامه رو تجربه کنی هم یه چندتایی دارم :-)
ولی دوستی که بخواهم بروم خونهشون نداشتم تا حالا، برای همین امروز خیلی هیجان زده بودم که میرفتم خونه ماری، با لیلی :-) پسر سهسالهاش کمی فارسی بلد بود، از بین صحبتهای فارسی مربیهای مهدکودکش یاد گرفته بود، بعد تصور کنید یه هو وسط همه انگلیسی فرانسویهایی که میگفت، بلند گفت: ای بابا :-)))))
مادرش وسط خندههای من گفت:
Parissa, It means Ey Daddy? :-D