به نظرم سرگرمیهای کودک هم مثل غذا خوردن است، اگه یه باری نخورد، به این تعبیر نکنیم که فلان غذا رو دوست نداره، برچسب نزنیم بدغذا، شاید خسته بوده، برایش جدید بوده، میل نداشته، چند روز بعد دوباره offer بدهیم، شاید این بار خورد :-)
حالا حکایت خرگوشهاست در مدرسه طبیعت، در حالی که همه بچههای مدرسه برای بغل کردن خرگوشها سر و دست میشکستند، لیلی به مدت سه ماه آزگار یا نرفت سمتشون یا به اکراه یه نگاهی انداخت (در حالیکه سگ نگهبان مدرسه رو خیلی دوست داشت)، حالا در آغاز ماه چهارم، بیشتر وقت دو جلسه اخیر رو با خرگوشها به سر برده :-)
* مربی یکی از کارگاههای مادر و کودک میگفت یه بار سر کلاس عکس گورخر نشان بچهها دادیم، مادر یکیشان گفت گورخر چیه؟ زشته و ... :-/ بگین گور اسب :-|||| حالا حکایت خرگوش است :دی