خواهرم حجابت، برادرم نگاهت :)

مسئله حجاب هیچ وقت برای من چالشی‌ترین مسئله زندگی‌ام نبوده، شاید بارها بهش فکر کردم، بحث کردم، جستجو کردم که دقیقا از کجا اومده، معتبرترین مرجعی که درباره‌اش هست چی نوشته، کجای اصول و فروع دین قرار می‌گیره و اگر جزو اصول لاینفک* است چرا رعایت و پایبندی بهش این قدر سلیقه‌ایه...

به هر روی، اجرا کردنش برایم چالش برانگیز نبوده و حتی در موقعیت‌های غیر اجباری به قدر عرف فضایی که درش بودم رعایت کردم ولی...

ولی برایم یک چیزی همیشه سئوال بوده و این که چرا در ایران قانون است؟ و تنها قانونی که این قدر سفت و سخت اجرا میشه؟ چرا مسئله دست دادن یا ندادن مسئولین یا سلبریتی‌ها با جنس مخالف این قدر پر رنگ میشه و تبدیل به مسئله مرگ و زندگی؟

ولی... ولی بقیه مسائل مخصوصا فساد مالی چیزی هست که این قدر به راحتی میشه دورش زد؟ 

آیا مسئله این کشور فقط حجاب است؟ یا برخورد با بی‌حجابی و پیگیری‌اش، تنها راه فرار از بی کفایتی‌ها و بی مسئولیتی‌ها در سایر زمینه‌هاست...

راستی می‌دانید که در اینجا که همان بلاد کفر سابق و آن سوی آب‌های فعلی است، برادران غیردینی به شدت حجاب چشم رو رعایت می‌کنند، به قدر کفایت که خواهران هر دینی هر چه خواستند بپوشند یا اصلا هیچ نپوشند :دی

* چون جزو اصول نیست، یا حتی فروع :-|

۱۶
۰۹ تیر ۲۱:۴۵ معلومه که حجاب از نظر دین بی نهایت مهمه
ببین الان اینجا جاش نیست که کامل توضیح بدم، اما کسی که همون اصول دین هم براش مهم باشه، به این نتیجه خواهد رسید که حجاب بیییییییییییییینهایت مهمه و باید رعایت بشه.

به هر حال رعایت حجاب برای خدا مهمه، و رعایت نکردنش پیامدهای دنیوی و اخروی اساسی داره....

بحث من حجاب نبود ای کامنت گذارنده گمنام

بحث من اهمیت حق الناس بود :)

چه خوب بجاش واسه من یه دغدغه اساسی چون خیلی بدم میاد و اصلن اعتقادی بهش ندارم و با اینکه یه جاهایی متهم به نداشت هوش اجتماعی و بی ملاحظه گی و ... می شم اصلن دوست ندارم رعایت کنم و اینکه بعد ازدواج مجبور شدم یه جاهایی رعایت کنم بزرگترین معضل منه ولی می دونم با این بی جنبه گی حالا حالا ها زمان می بره تا تو ایران حجاب ورداشته بشه یعنی اگه همین الانم هم بگن اجباری نیست من یکی که جرات نمی کنم بی حجاب برم بیرون با این همه ادم ندید بدید دریده 

موافقم فرهنگ باید در تک تک افراد جامعه جاری بشه با هیچ نوع اجباری فرهنگ به زور وارد زندگی نمیشه

۲۳ خرداد ۱۴:۴۱ خانم فـــــ
یعنی مردهای اونطرف هیز نیستن حتی یه نفز؟
من باور نمیکنم:)
اتفاقا وقتی محدودیتی از اول نداشتن باید راحت نگاه کنن نه که نگاه مجدد داشته باشن

هیزی یه بیماری روانی است خانم ف، می دونستی؟

اون چیزی که در جامعه ما رواج داره بیشتر اکتسابی و نماد قدرت و لذت و ... هست که برای خیلی از آدم ها مجاز هم شمرده میشه و اصلا نهی نمیشن و مثل هیزی نیست که درمان پیشرفته بخواهد،‌ فرهنگ سازی میخواد

به نظرم برای حکومت راحت تر بود که نسبت به حجاب بی تفاوت باشه
یک اینکه مخالفین هم با حکومت همراه تر میشدن دو اینکه موافقین هم کم کم توقعشون از اجرای احکام در سطح جامعه کمتر میشد
اما خب حکومت متعهد شده و زیر فشار آدمهایی مثل منه که اصرار داریم فضای جامعه محل شکوفایی استعداد باشه نه شهوت های نو به نو مثل باشگاه های همجنس گرایی و غیره

لا اکراه فی الدین...
 هرکی انجام بده خودشو نجات داده. ولی اجبار همیشه نتیجه عکس میده. منم حس میکنم این حجاب اجباری ایران معنی دیگه ای داره. یه جوری حکومت میخواد بگه منم که مشخص میکنم مردمم چطور باشن. نه که مردم بگن حکومت چجوری باید باشه.
من مقید حجابم. حتی وقتی مهاجرت کردم بازم روسریمو برنداشتم، ولی اینجا حجابم اختیاریه. 

می دونی وقتی آدم به اختیار چیزی رو رعایت می کنه تجلی اش دیده میشه،‌ تاثیر گذار میشه، قشنگ است این

۲۲ خرداد ۱۳:۵۸ گندم بانو
میگن زمانی پادشاه ظالمی بود که قوانین سختی رو برای مردم گذاشت. فلان قدر مالیات، فلان قدر کار اجباری و... . این پادشاه وزیر زیرکی داشت. وزیر زیر همه قانونا یه قانون اضافه کرد... که من به حکم ادب سانسورش میکنم! ^__^ وزیر نوشت آروغ زدن ممنوعه و هر کس مرتکب بشه اعدامش میکنیم. پادشاه دلیل این قانون عجیب رو پرسید. وزیر گفت صبر کن تا بفهمی...
مردم قوانین رو میخوندن و به قانون آخر که میرسیدن عصبانی میشدن و میگفتن عجب پادشاه ظالمیه‌ها! به آروغ زدن ما چیکار داره؟! کم‌کم مجمع‌های شبانه و یواشکی تشکیل دادن. بیانیه میدادن و یواشکی دور هم آروغ میزدن و کیف میکردن! و از اینکه تونسته بودن پادشاه ظالم رو دور بزنن خوشحال بودن! ...
خلاصه که آره! اینجوریاس!

دقیقا

۲۱ خرداد ۲۱:۰۱ جولیک ‌‌‌‌‌
حجاب نشونه تسلط حکومت به زندگی آدم هاست.

دقیقا

۲۱ خرداد ۱۰:۲۷ دچارِ فیش‌نگار
اون قسمت ایا میدانید رو بیشتر توضیح بده مامان :)

یعنی هیچ کس نگاه نمی کند،‌ چه برسد بخواهد زل بزند، این یعنی حجاب چشم


تو داغی نگاه یه نفر روی اندام یه نفر دیگه رو نمی بینی

۲۱ خرداد ۰۷:۰۸ قاسم صفایی نژاد
یه تیکه از پستتون منو یاد اون جملات سال ۸۴ احمدی نژاد انداخت: الان مشکل کشور ما اینه که جوان‌های ما موهاشون رو چیکار می‌کنن و دولت هم نمیذاره؟ مشکل ما واقعا اینه؟ مشکل جوان‌های ما اینه؟ مشکل کشور ما اینه؟ 

راجع به اختیاری یا اجباری بودن حجاب اینجا بحث نمی‌خوام بکنم. اما چند تا سوال:
جایی در دین اومده که فقط اصول و فروع دین مهمه و احکام دین مهم نیست؟ یا مثلا همین فساد مالی و شراب‌خواری و چاقوکشی و ... جزو موارد نهی شده در اصول و فروع دین هست؟ 
در اصول دین توحید اومده، نبوت اومده و معاد. حالا شیعیان به عدل و امامت هم اعتقاد دارند. زیرمجموعه اینا میشه همون احکامی که در قرآن اومده و پیامبر فرمودن. در قرآن کسانی که «مومن ببعض و نکفر ببعض» هستن رو توصیف کرده و گفته که مومنان باید تمام دین رو قبول کنند. آیه مربوط به حجاب هم در قرآن هست بعنوان جایی که دیگه کسی راجع بهش نتونه ان قلتی داشته باشه. اتفاقا در همون آیه هم گفته آقایون هم حجاب چشم‌شون رو رعایت کنند. همش هم بخاطر یه ارزش والاتر به نام خانواده است.

دوباره تأکید می‌کنم اینجا راجع به اجباری یا اختیاری بودن در جامعه اسلامی بحث نکردم. فقط راجع به این بحث کردم که اگر کسی خودش رو مومن می‌دونه چرا باید رعایت کنه.

به نظر من تو اصول دین بخش معاد خیلی به حق الناس ربط پیدا می کنه :)

۲۱ خرداد ۰۵:۰۵ نیــ روانا
فرضیه من اینه:
جمهوری اسلامی روی عوام می‌چرخه نه فرهیختگان
اینو فکر کنم اکثریت اگر بدون تعصب نگاه کنند قبول داشته باشند
مثل قضیه گرفتن رای با سیب زمینی و اینهمه رفت و آمد به روستاها و شهرهای کوچک و محروم و ...
اون عوام یکی از دلایل اصلی و شاید تنها دلیل انقلاب رو کشف حجاب میدونند
حالا این که چرا رضا کشف کرده و زمان محمدرضا مردم تازه یادشون افتاده قیام کنند از خودشون بپرسید
ولی این چیزیه که با وجود همه مسخرگیش من بارها از همون مردم عامی شنیدم
و اتفاقا اینا برای حفظ قدرت خوب سیاستمدارن که جای بحثش اینجا نیست
ولی با همین سختگیری و قانون مند کردن حجاب به صورت اتومات یک هیچ از رژیم سابق جلو هستند
اقتصاد هم که اونا مشکلی ندارند که
مشکل ماست و سیاستشون اونقدر قوی و عالی بوده که ما به خاطر مشکلاتمون جرات گرفتن یقه مسئولی. رو نداشته باشیم

چقدر غصه داره این شرایط :( ولی مهم این است که ناامید نشیم

اگه انقدر که حجاب سخت گرفتن مواظب قسمت اقتصادی کشور بودن الان انقدر فقیر نداشتیم و مردم هم خوشبخت می بودن...والا من هر جا خوندم تاکید روی بیت المال بوده و اینکه خدا از حق مردم نمیگذره الان توی کشور ما به تنها چیزی که توجه نمیشه حق مردمه

خب به کامنت تو خارج نوبت جواب بدهم چون نکته اصلی رو گرفتی و چون ممکنه همینطوری پیام موافق و مخالف حجاب ادامه دار بشه باید خاطر نشان کنم که حقیقتا موضوع اصلی این پست اولویت رسیدگی به بیت المال نسبت به حجاب است مخصوصا در جایی که ادعای مسلمانی میشه و عنوان اسلامی به صراحت در اسم رسمی کشور ذکر شده


این که حجاب نماد اسلام نیست، ولی حق الناس هست :-|

۲۰ خرداد ۲۱:۱۰ بهارنارنج :)
خب ایران یه کشور مسلمانه و طبیعی انتظار میره سلبریتی هاش پایبند دین مردم باشن!چقدرم هستن!
اینکه میگنحجاب اجباری درک نمیکنم راستش پوششا وارایشا و شالایی که فقط افتاده دور گردن بنظرم اجباری درش نمیبینم،با اینحال من دوستانی دارم که کلا اعتقادی به حجاب ندارن و منم به عقایدشان احترام میزارم ومشکل ندارم با این قضیه ولی گفتی رسیدگی به حجاب بنظرم امثال این حراستای دانشگاه و این گشت ارشادا کارشون نه تنها در خط دین نیست بلکه بر ضد دینه، خیلی متاسفانه بازیچه شده دین

وقتی دین ابزار باشه در دست حکومت فقط دلزدگی پیش میاد،‌ متاسفانه :( طفلک خود دین که بازیچه شده باشه برای تثبیت قدرت

الان یه لحظه به ذهنم رسید شاید برای اینکه حواسمون از خیلی جرم‌های دیگه پرت بشه '_' نمیدونم. واسه همینم اینقدر اخبار اینجور چیزا بولد میشه. یا شایدم بخاطر اینکه باطن اسلامی که نداره حکومتمون، حداقل ظاهرشو داشته‌باشه و بعدا هرکاری که میکنن رو زیر اسم اسلامی قایم کنن '_' 

اصولا هر وقت یه‌چیزی رو اجبار کنی بدتره! ناخودآگاه آدم میخواد با اون مسئله مخالفت کنه و یه‌جورایی لجبازی. واسه همینه که وضعیت ما الان اینجوریه. و همچنین این قانون‌ها باعث شده مردم ما عقده‌ای بشن! خانم‌هامون عقده دیده شدن و مردامون عقده‌ی دیدن! 

تحلیل شما رو بسیار پسندیدم آنه جانم :*

امر معروف و نهی از منکر که جز فروع دین هست 
راستش من در ورد حجاب تا حدی موافق حجاب اجباری هستم با دلایل خودم که در این مقال نگنجد 

تا نحوه اجرای اون معروف و نهی از کدوم منکر رو در نظر بگیریم و این که ما باید بستر اون چیزی باشیم که می خواهیم جاری بشه نه این که با چماق برویم بالا سر کسی که نمی خواهد تو اون بستر باشه :)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
در جستجوی درون و برون...
موضوعات
سروستاه نامه، سنتور (۲۷)
خوشنویسی، تذهیب (۱۷)
کار، iOS، اندروید (۳۷)
زندگی بهتر (۸۴)
یاد ایام (۲۸)
مهلا (۲۳)
صابرانه (۴۵)
از این روزها (۱۶۷)
یک سال بدون... (۱۲)
خانه دوست کجاست؟ (۲۶)
آشپزی، خام گیاهخواری (۱۹)
نی‌نی گولو، لیلی (۱۰۱)
کتابخوانی (۶)
مشاوره (۸)
آن سوی آب‌ها (۸۷)
داستان (۲)
چالش وبلاگی (۱)
آخرین نوشته ها
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
لبه‌ی پیاده‌رو، هم سطح جاده
سیاه و سفید
تنظیم روی فرکانس دیگر
هر نه ماه هم تکرار کنیم!
بیخودی
اعلام حیات :)
کرونا تست
مدرسه
کرونا در یک قدمی
محبوب ترین نوشته ها
لیلی، نام دیگر عشق است...
گاهی بیرون رو نگاه کن
کوچولو بیا*
سهیم شدن
امن‌سازی
یازده ضربدر سه
بسی عشق بودی در این چهار سال
مادرانگی :)
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
سوگواری
پربیننده ترین نوشته ها
لالایی لیلی :)
شفایافتگان
هَکَلچه :-)
مهاجرت
"هل اتی" کجا رفت؟
پسر یا دختر! مسئله این است...
مادر شوهر
روغن کلزا
بی کلید در* :-)
لیلی، مثلِ پری
نوشته های پر بحث تر
هَکَلچه :-)
کوچولو بیا*
لیلی، مثلِ پری
خب تا آخرش رو بگو :-|
لیلی، نام دیگر عشق است...
پسر یا دختر! مسئله این است...
دوبله وسط :-)
بی کلید در* :-)
آشپز که دو تا شد...
شهاب الدین*
تاریخچه نوشته ها
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۴ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۳ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۶ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۸ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۸ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۷ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۹ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۹ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۹ )
دی ۱۳۹۹ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۷ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۸ )
دی ۱۳۹۸ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۱۱ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۸ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۹ )
دی ۱۳۹۷ ( ۸ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۸ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
دی ۱۳۹۶ ( ۷ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۶ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۶ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۷ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۶ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۸ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۴ ( ۹ )
دی ۱۳۹۴ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۴ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۴ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۴ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۴ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۴ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۳ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۳ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۳ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۳ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۳ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۳ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۳ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۳ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۲ ( ۳ )
پیوند ها
گروه نرم افزاری پرکا
دامن گلدار اسپی
تیرمن
جولیک
نارخاتون
یک آشنا
آقاگل ملت
ذهن زیبای یلدا
faella
توکا
وقتی فاطمه روز به روز بزرگتر می‌شود
یک مترسک
وایسیـ ورسا
می‌خواهم فاطمه باشم
غرور شکسته
فیلوسوفیا
پرتقال دیوانه
حریری به رنگ آبان
در دیار نیلگون خواب
دکتر میم
خانومی جانم
روزنوشت های میم صاد
پنجره می‌چکد
ریشه در باد
حنا
صخره‌نورد
لافکادیو
هیچ
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان