با یک سری کارت داشتیم قطار بازی میکردیم که نمیدونم چطور به کلهام زد که بارون کارتی بسازم :-| "لیلی جان نگاه کن! بارون کارتی" :دی و کارتها در آسمان رقصیده و همه جا پخش میشدند! گام بعدی چی بود؟
"مامان، من! من! من بارون کارتی!" "مامان، مامان، من برم بالا، بارون کارتی!" (یعنی من رو بذار بالا از اونجا کارتها رو بریزم پایین) و گامهای بعدتر؟
بارون پازلی مقوایی، بارون پازلی چوبی :-| (مادر جان من دونههایش رو از کجا پیدا کنم آخه؟)، بارون برگ، بارون خاک، ... بارون سنگ نیاد صلوات :-|
خلاصه از من به شما نصیحت وقتی موقع بازی با کودک دو ساله حس میکنید که خیلی باحالید، به عواقبش فکر کنید!