غزال جان نصیری میگفت: آرزو مثل ستاره قطبی است، خواستهها مثل فانوس دریایی، سوار قایق نیازها بشو به سمت ایستگاه بعدی*، فانوس دریایی بعدی، در حالیکه چشمت به ستاره قطبی است که راه را گم نکنی.
حالا من هر چی میخواهم یک آرزوی بزرگ خلق کنم (میگفت اگر آرزو ندارید، خلق کنید) هی چک میکنم و میبینم که خواسته است، نکند تبدیل کردنش به آرزو برای کتمان مسئولیت باشد؟
* حتی این قدر مسیر را پله پله ترسیم کن که برسی به گام بعدی، همان قدری که head lamp جلوی پایت را روشن کرده است.