این پست قرار نیست که نوشتهای داشته باشد، تلنگری است برایم که یادم بماند در زمانهای که مثل فانوس دریایی چسبیدهام به " خانهی دوست کجاست"، کسی از گذشتهها پیدایش شد با دلی شکسته و رنجی عمیق. پیدا شد که یادم بیاورد روزگاری آرزوی کسی بودم، همان روزهایی که تلاش میکردم برای تنهایی یک تازه مادر کاری بکنم...