آخرین ساعت، از آخرین روز، پیش از اتمام هفتهای که در تعطیلات به سر بردیم، با اعلام رسمی از یافتن اولین مورد مبتلا به کرونا در اینجا، رو به پایان است. نگرانی از شرایط جاری ایران و وضعیت خانواده و عزیزان یک طرف، آینده نامعلوم برای سفر به ایران و قرنطینه یک طرف دیگر...
دارم به این فکر میکنم که چطور هر چیز سادهای در ایران قابلیت تبدیل شدن به بحران دارد، باران میبارد میشود سیل، نمیبارد میشود خشکسالی، گران شدن بنزین، دفاع کنیم بحران است، حمله کنیم، بحران است... پرواز هواپیمای مسافربری... و دلم مشغول کادر درمان است، خط مقدم در تلاش برای نجات جان انسانها، بیدفاع و بیادعا.
پ.ن. این روزها کرونامههای دکتر میم را که از دست نمیدهید؟