قرنطینه یا قحطی

دقیقا نمی‌دانم توی کدام برنامه و از زبان کی این جمله را شنیدم که حالا رفتید قرنطینه، قحطی که نیومده! و اینجا در آغاز تعطیلی سه هفته‌ای همگانی مدارس،‌ مهدکودک‌ها (به غیر از کودکان کادر درمان و مشاغل مربوطه)، رستوران‌ها، ... آدم وقتی پایش را می‌گذارد فروشگاه وحشت می‌کند! یعنی این قدر قدرت خرید مردم کجا قلنبه شده بود؟ یعنی این همه خرید را می‌برند کجا جا می‌دهند؟

این‌جا که در راستای افزایش وحشتناک نرخ مبتلایان و آمار درگذشتگان در اثر Corvid-19 هم playgroup و هم کلاس ورزشی لیلی تعطیل شده، از کلاس زبان من دو جلسه مانده بود که آنلاین برگزار خواهد شد و فعلا قرار است سال نو و بهار را در خانه بغل کنیم :) 

پ.ن. در همین راستا امروز سمنو پزون داشتیم که بیا و ببین :)

۹

دوست عزیزم پیشاپیش عیدت مبارک شاید فردا فرصت نکنم بهت تبریک بگم پس الان میگم ایشالله سال پر برکت سلامتی و خوشبختی داشته باشین خودت و خانوادت مخصوصا کوچولوی خوشگلت

عزیز دلمی، ممنونم برای تو هم :*

۲۸ اسفند ۲۲:۰۰ آقاگل ‌‌

عکس‌های سمنوپزون رو بعداً اشتراک‌گذاری می‌کنین دیگه؟ :))

 

کاچی :)

۲۶ اسفند ۲۰:۲۳ دامنِ گلدار

مسئله اینه که همه حساب میکنن اگر نتونن یا بهتر باشه نیان از خونه برای مدت طولانی بیرون، مایحتاج چند هفته رو بخرن. فروشگاه‌ها هم لابد تا قبل این اجناس رو براساس سرعت تقاضای عادی مردم می‌آوردن، حالا یک شوک به همه.چی وارد شده که باعث میشه قفسه‌ها زودتر از موعد خالی بشه.. مردم‌ هم از هم میشنون و فکر میکنن کاری که همه دارن میکنن رو باید بکنن، دلیلش اینه به نظرم. وقتی شوک خبر اولیه بگذره و همه فرصت عکس‌العمل داشته باشند احتمالا دوباره وضع آروم میشه

ببین این درسته و درک می کنم، ولی این حد حرص زدن غیرقابل قبول است، مثلا ما یک فروشگاه بزرگ دو طبقه (فرض کن در حد یک شعبه رفاه- و نه حالا در حد هایپر استار) کنار خانه داریم،‌ و شهر ما خیلی شهر کوچیکی است، کلا می دونی که ساختار اروپا خیلی کشاورزی و روستایی است هنوز. یعنی کل جمعیت کل محل رو هم سر جمع حساب کنی این نمیشه که هر روز چهار بار بخواهی کل فروشگاه را شارژ کنی، مگه این که همون کسانی که هی فکر می کنند که دیگه نمی تونند بیان بیرون، هی تو فروشگاه هستند و هی خرید می کنند و تازه چه صفی :-| تازه خرید آنلاین هم هست به اون هم هجوم بردند، خب اون که دیگه امروز و فردا نداره، بشین خونه خرید آنلاین کن و بعد ضدعفونی کن، مثلا الان خرید آنلاین کنند ویروس نداره، هفته بعد داره :دی

یکی از چیزهایی که این ماجرا باعث شد بفهمم این بود که اگه ما بی‌فرهنگیم و حمله میکنیم به فروشگاه‌ها بقیه‌ی دنیا هم همینه‌ن. اینکه مسئولین ما پنهون کردن و اینا بقیه هم همین بودن. اینکه مسئولین تقریبا اکثر جاها به هیچ دردی نمیخورن :/ آره خلاصه که خیلی هم بی‌فرهنگ‌تر از بقیه دنیا نیستیم اونجوری که خودمون میگیم و هر روز خودمونو مسخره میکنیم! 

واقعا ما تو ایران خودزنی می کنیم :-|

در ضمن اونجا مردم قدرت خرید بیشتری دارن که می تونن مغازه هارو پاک کنن بیچاره مردم ما انقدر همه چی گرون یکم مواد غذایی میخرن بقیه شو نگه میدارن اگه مریض شدن پول بیمارستان داشته باشن

عزیزم :(

اینجا ملت رفتن خرید کردن از جمله خودم چون شایعه شد میخوان بنزین جیره بندی بکنن که کسی بیرون نره از اونجایی که اینجور کارا از دولت بر میاد ما هم خرید کردیم چون گرون شدن بنزین یا نبودن بنزین یعنی دوباره 40 یا 50 درصد میره روی قیمت همه اجناس که خداروشکر سهمیه ایش نکردن هنوز

می‌فهمم چی میگی، بیشتر رفتار مردم اینجا برام پررنگ است، چون اگه روزی چهار بار کل قفسه‌ها رو خالی کنند، اون قدر رفاه اقتصادی در کشور هست که دوباره مثل اول همه قفسه ها رو پر کنند، بعد دوباره عین کف دست خالی میشه :-| خب چه خبره بابا

من با هزار ترس و لرز برای یه خرید کوچیک و اجباری رفتم یه جایی

تو راه برگشت دیدم ملت ریختن فروشگاه رفاه

نه برای اینکه مثلا دستمال و ... بخرن، برای این که فکر کنم یه جشنواره ای چیزی بود و میخواستم و با تخفیف بخرن ( شایدم یه موضوع دیگه ای بوده )

ولی فروشگاه رفاه خیلی شلوغ بود و ملت خوش و خرم داشتن خرید میکردن :|

و من همچنان از ترس داشتم میلرزیدم

متاسفانه تنها راه کنترلش در شرایط کنونی احترام به قرنطینه خانگی است که خیلی‌ها رعایت نمی‌کنند و اینطوری کنترل نمیشه یا خیلی سخت و دیر و ...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
در جستجوی درون و برون...
موضوعات
سروستاه نامه، سنتور (۲۷)
خوشنویسی، تذهیب (۱۷)
کار، iOS، اندروید (۳۷)
زندگی بهتر (۸۴)
یاد ایام (۲۸)
مهلا (۲۳)
صابرانه (۴۵)
از این روزها (۱۶۷)
یک سال بدون... (۱۲)
خانه دوست کجاست؟ (۲۶)
آشپزی، خام گیاهخواری (۱۹)
نی‌نی گولو، لیلی (۱۰۱)
کتابخوانی (۶)
مشاوره (۸)
آن سوی آب‌ها (۸۷)
داستان (۲)
چالش وبلاگی (۱)
آخرین نوشته ها
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
لبه‌ی پیاده‌رو، هم سطح جاده
سیاه و سفید
تنظیم روی فرکانس دیگر
هر نه ماه هم تکرار کنیم!
بیخودی
اعلام حیات :)
کرونا تست
مدرسه
کرونا در یک قدمی
محبوب ترین نوشته ها
لیلی، نام دیگر عشق است...
گاهی بیرون رو نگاه کن
کوچولو بیا*
سهیم شدن
امن‌سازی
یازده ضربدر سه
بسی عشق بودی در این چهار سال
مادرانگی :)
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
سوگواری
پربیننده ترین نوشته ها
لالایی لیلی :)
شفایافتگان
هَکَلچه :-)
مهاجرت
"هل اتی" کجا رفت؟
پسر یا دختر! مسئله این است...
مادر شوهر
روغن کلزا
بی کلید در* :-)
لیلی، مثلِ پری
نوشته های پر بحث تر
هَکَلچه :-)
کوچولو بیا*
لیلی، مثلِ پری
خب تا آخرش رو بگو :-|
لیلی، نام دیگر عشق است...
پسر یا دختر! مسئله این است...
دوبله وسط :-)
بی کلید در* :-)
آشپز که دو تا شد...
سه و چهار :-)
تاریخچه نوشته ها
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۴ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۳ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۶ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۸ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۸ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۷ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۹ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۹ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۹ )
دی ۱۳۹۹ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۷ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۸ )
دی ۱۳۹۸ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۱۱ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۸ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۹ )
دی ۱۳۹۷ ( ۸ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۸ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
دی ۱۳۹۶ ( ۷ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۶ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۶ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۷ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۶ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۸ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۴ ( ۹ )
دی ۱۳۹۴ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۴ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۴ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۴ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۴ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۴ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۳ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۳ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۳ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۳ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۳ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۳ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۳ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۳ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۲ ( ۳ )
پیوند ها
گروه نرم افزاری پرکا
دامن گلدار اسپی
تیرمن
جولیک
نارخاتون
یک آشنا
آقاگل ملت
ذهن زیبای یلدا
faella
توکا
وقتی فاطمه روز به روز بزرگتر می‌شود
یک مترسک
وایسیـ ورسا
می‌خواهم فاطمه باشم
غرور شکسته
فیلوسوفیا
پرتقال دیوانه
حریری به رنگ آبان
در دیار نیلگون خواب
دکتر میم
خانومی جانم
روزنوشت های میم صاد
پنجره می‌چکد
ریشه در باد
حنا
صخره‌نورد
لافکادیو
هیچ
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان