"همگی باید بخندید" و "همگی بیدار شین" برای ما دو تا جمله معمولی نیست، اولی برای شبی است که من و صابر در اوج نگرانی داشتیم درباره کرونا و آینده صحبت میکردیم، لیلی ما را به حال خود گذاشت، آرام از صندلی رفت بالا، موبایل من را از شارژ کشید بیرون و دوربین را روی ما تنظیم کرد و چند بار گفت "همگی باید بخندید". دومی برای یک ظهر کمی گرم چند هفته قبل است، پنجره بالکن باز است، صابر روی مبل خوابش برده و من کمی دورتر خودم را به خواب زده بودم که بیاید بخوابد، این بار فیلم دیگری از ما گرفته: "همگی بیدار شین"، کمی بعد با خودش زمزمه میکند: "همگی خوابیدن"
پ.ن. فیلم اول را بارها دیدم همراه با بغض، برای راه دوستداشتنی کودکی که نگرانی را درک میکند و میخواهد پدر و مادرش بخندند :)