کریستین آمد جلو و بستهی کادو را داد به من «تولدت مبارک» لیلی بالا و پایین پران خیز برداشت به سمت بسته «کادوی منه، کادوی منه!» به صبح اول وقت فکر کردم، وقتی قبل از رفتن به جلسه دوم کلاس دوچرخهسواری بهاش گفتم که امروز تولد من است و گفته بود «نخیر تولد خودمه، دیشب خودم کیک انتخاب کردم، خودم شمع فوت کردم، کیک هم خودم خوردم، تو که نخوردی!»
* اینجا یه پسوند tje دارند که اکثراً خونده میشه "چه"، حالا برای تحبیب هست و برای نشان دادن کوچکی cadeautje.
پ.ن. روز تولد سال سی و هفتم با جلسه دوم کلاس دوچرخهسواری شروع شد، از اول رفتیم خیابان و فهمیدم جدای از این که بخواهم با لیلی سوار دوچرخه بشوم یا نه، مشخصاً برای خودم نیاز داشتم بدونم چطوری تو خیابان دوچرخه سواری کرد :-|