رونده و مونده

تا حالا شده احساس "از اون‌جا مونده، از این‌جا رونده" بشوید؟ الان بین مهندسی برق و برنامه‌نویسی موبایل-اندروید دچار چنین حسی شدم :-| مخصوصا که نزدیک یک سال و نیم گذشته در ترکیب غربت و بچه کوچکی که هیچ جا نمی‌ماند، هر دو تایش رفته زیر غبار و حالا که سخت مشغول غبارروبی و سفت کردن زیرساخت‌ها هستم، سر و کله‌ی غول‌های دیگه‌ای پیدا شده :-|

۱۴

متاسفانه اندکی غفلت کنی می‌بینی خیلی عقب افتادی، این قطار خیلی سریع داره پیش میره

گاهی اینطوری میشه :( چون اولویت‌های دیگه ای در زندگی بالاترند

۰۴ دی ۱۲:۳۱ حانیه --

ان شاالله که عالی باشه نتیجه ش براتون و کاراتون اوکی شن کامل کامل :*

 

ممنونم:*

۱۶ آذر ۱۳:۵۰ نیــ روانا

دو راهی قشنگیه که

ما سر نخواستنمون دعواست 

ما رو چه به این چالشها

عزیزم :*

۱۴ آذر ۱۹:۲۴ مرضیه :)

الان که تو ایران خیلی برقی هارو میشناسم کار برنامه نویسی می‌کنند.

اونجا شرایط برای این دو رشته چطوره؟

بازار کار فیلد آی تی عموما خوبه در سراسر جهان :دی ولی اوضاع برق اینجا به افتضاحی ایران نیست و حقوقش همون اندازه خوبه و اعتبار شغلی اش هم عالیه، چون همه شرکت ها بین المللی هستند و فرق چندانی نداره، با این حال یه برتری که اندروید داشت این بود که دورکاری کنی که به لطف کرونا همه برقی ها هم دورکاری می کنند و دیگه فرق خاصی نداره


فقط معلوم شد اون موقع که همه می رفتیم سر کار بیخود بوده و میشده همه دورکاری کنند :دی

۱۴ آذر ۱۷:۵۴ حانیه رحمانی

سلام.

 

به نظر من هر کدوم علاقه ت هست برو.

رشته برق، بازار مارش برا خانما خیلی سخت تره، ولی خب اگه علاقه داشته باشی، بهتر باهاش ارتباط برقرار میکنی و این برای بازار کار هم خیلی خوبه.

ولی برنامه نویسی کارش فریلنسریه و تو خونه میتونی خیلی خوب از پس کاراش بر بیای ولی حرف اول رو باز هم علاقه میزنه.

این چالش مال شش سال قبل من بود حانیه جانم، الان بحث سر علاقه نبود، دو تایش را هم تجربه دارم و هم دوست دارم. مشکل سر این بود که با حقوق کدوم می تونم اقامت برای کل خانواده بگیرم که سر دو راهی ماندم و کلا ترجیح دادم روی گزینه تقویت گپ دو سال دور بودن از بازار اندروید و کاتلین تمرکز کنم تا شانسم رو تو همین حوزه امتحان کنم

دوراهی من مادر بودن یا کار کردنه اونم با این شرایط کرونا و نداشتن حمایت و ....

 

مادری خودش یه شغل تمام وقت که کلی هم مهارت میخواد!!!!!! 

 

فکر کنم از منبر بیام پایین بهتر باشه

باید تا جایی که شرایط نرمال بشه به مادری ادامه بدی پریا و کنارش خودت را از نظر مهارتهای کاری تقویت کنی، نه این که لزوما پول در بیاری، به اون حد باشی که هر وقت لازم شد بتونی ازش پول در بیاری، این نظر منه :*

۱۴ آذر ۱۰:۰۰ لیلا هستم

راجب مهندسی برق اطلاعاتی ندارم ولی چون خودم عاشق برنامه نویسی ام حتما میرفتم برنامه نویسی

تو فیلد مهندسی برق هم که بودم firmware developer بودم یعنی برای سخت افزار برنامه می‌نوشتم،‌ از اون نظر تفاوت چندانی برام نداره، اصلا علت این که تغییر از firmware به موبایل برایم مطلوب بود این که mobile هم خودش یه مدل firmware هست که از صحت کاری سخت افزارش مطمئن هستم برای همین این گیرم نبود

۱۴ آذر ۰۲:۵۹ واران ..

نمیشه هر دو رو تجربه کرد ؟!:)

با فاصله البته .

 

 

+

سلام 

گفتین برق یاد یکی از دوستان زمان دبیرستان مون افتادم سال چهارمی بود و من سال اول دبیرستان بودم .

فامیلیش یادم مونده اسمش الان از ذهنم پرید .

اونا کنکور داشتن ما تازه سال اول بودیم 

سر یه داستانی با هم رفیق شدیم بهش گفتم فلانی تو مهندسی برق قبول میشی میگفت منو چه به برق آخه؟!

گفتم من حس میکنم قبول میشی !

از بچه های درس خون دبیرستانمون بود از اون رتبه برترها همون شد مهندسی برق 

سالها بعدش  فهمیدم با دوست دوران دانشجویی داداشم ازدواج کرده بعد اینا خونه شون کلا خیلی قشنگ هر دو برق طور بودند :)

هر وسیله ای از خونه شون برقی بود :)

خودشون کل خونه رو قشنگ  طراحی کرده بودند :) 

یادش بخیر خیلی سال ندیدمش با پست تون یاد خودش و دوستانشون که با هم دوست بودیم افتادم.

ببخشید بابت اینکه کامنتم طولانی شد و خاطره مو تعریف کردم .

مرسی از اینکه پستتون منو برد به گذشته هام ❤❤

 

++

دعا میکنم هر آنچه که خیرتون توشه براتون اتفاق بیافته پریسای نازار ❤😘

 

 

ممنونم واران عزیزم :) خاطره ات رو دوست داشتم خیلی

۱۳ آذر ۲۳:۳۵ محمود بنائی

اولش را متوجه شدم اما تا حالا با همچین دوراهی برخورد نکردم ولی شاید چون برق را تجربه کردم میرفتم سراغ برنامه نویسی آندروید. 

اما قسمت دومش کدوم غولها امکان توضیح هست؟ 

ببینید شرایط اقامتی مون به مشکل برخورد کرده، میخواستم خودم دنبال کار بگردم و روی پرونده من اقدام کنیم، ولی مشکل اینه که از کار برقی ام پنج سال یا بیشتر گذشته با این که تویش نزدیک ده سال سابقه داشتم و با اون سابقه میشد ویزا برای خانواده گرفت روی اون مبلغ حقوق، ولی کار اندروید که بیشتر بهش متمایل هستم رو اون قدر تجربه ندارم که اون قدر حقوق بگیرم :-| بعد تو ایران حقوق برق و کامپیوتر خیلی فرق میکرد تو اون زمینه کاری من، اینجا فرق چندانی نداره برای همین اگه تو همین شرایط اینجا بودم شاید هیچ وقت تغییر فیلد کاری نمیدادم ولی الان که دادم هم دیگه سختم هست برگردم، این مدل دوراهی :)

۱۳ آذر ۲۰:۱۰ صخره نورد

الان دقیقا همین احساس رو دارم! با تمام وجود درکتون میکنم.

امیدوارم چیزی رو انتخاب کنید که چند سال بعد راضی و خوشحال باشید :)

ممنونم عزیز دلم، داستانش مفصله، روی اندروید تمرکز کردم ولی اگه فشار بیشتر بود حتما برمیگشتم

۱۳ آذر ۱۹:۳۲ هیـ ‌‌‌ـچ

از اون دست دو راهی‌هاست که جز «دل» چیزی نمی‌تونه تو انتخاب به آدم کمک کنه :)

:) یه دلم میگه برو برو، یه دلم میگه نرو نرو :)

۱۳ آذر ۱۸:۰۵ 1 بنده ی خدا

اونی رو انتخاب کنین که حالتون باهاش خوبه، ازش لذت میبرید و با کارش با شرایطتتون سازگاری بیشتری داره

درسته وقتی شرایط نرماله دو تا گزینه اول خیلی صدق میکنه، ولی در شرایط غیرنرمال گاهی دو تا اولی از دست میره

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
در جستجوی درون و برون...
موضوعات
سروستاه نامه، سنتور (۲۷)
خوشنویسی، تذهیب (۱۷)
کار، iOS، اندروید (۳۷)
زندگی بهتر (۸۴)
یاد ایام (۲۸)
مهلا (۲۳)
صابرانه (۴۵)
از این روزها (۱۶۷)
یک سال بدون... (۱۲)
خانه دوست کجاست؟ (۲۶)
آشپزی، خام گیاهخواری (۱۹)
نی‌نی گولو، لیلی (۱۰۱)
کتابخوانی (۶)
مشاوره (۸)
آن سوی آب‌ها (۸۷)
داستان (۲)
چالش وبلاگی (۱)
آخرین نوشته ها
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
لبه‌ی پیاده‌رو، هم سطح جاده
سیاه و سفید
تنظیم روی فرکانس دیگر
هر نه ماه هم تکرار کنیم!
بیخودی
اعلام حیات :)
کرونا تست
مدرسه
کرونا در یک قدمی
محبوب ترین نوشته ها
لیلی، نام دیگر عشق است...
گاهی بیرون رو نگاه کن
کوچولو بیا*
سهیم شدن
امن‌سازی
یازده ضربدر سه
بسی عشق بودی در این چهار سال
مادرانگی :)
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
سوگواری
پربیننده ترین نوشته ها
لالایی لیلی :)
شفایافتگان
هَکَلچه :-)
مهاجرت
"هل اتی" کجا رفت؟
پسر یا دختر! مسئله این است...
روغن کلزا
مادر شوهر
بی کلید در* :-)
لیلی، مثلِ پری
نوشته های پر بحث تر
هَکَلچه :-)
کوچولو بیا*
لیلی، مثلِ پری
خب تا آخرش رو بگو :-|
لیلی، نام دیگر عشق است...
پسر یا دختر! مسئله این است...
دوبله وسط :-)
بی کلید در* :-)
آشپز که دو تا شد...
یک عالمه یک*
تاریخچه نوشته ها
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۴ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۳ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۶ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۸ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۸ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۷ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۹ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۹ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۹ )
دی ۱۳۹۹ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۷ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۸ )
دی ۱۳۹۸ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۱۱ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۸ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۹ )
دی ۱۳۹۷ ( ۸ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۸ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
دی ۱۳۹۶ ( ۷ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۶ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۶ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۷ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۶ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۸ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۴ ( ۹ )
دی ۱۳۹۴ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۴ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۴ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۴ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۴ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۴ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۳ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۳ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۳ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۳ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۳ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۳ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۳ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۳ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۲ ( ۳ )
پیوند ها
گروه نرم افزاری پرکا
دامن گلدار اسپی
تیرمن
جولیک
نارخاتون
یک آشنا
آقاگل ملت
ذهن زیبای یلدا
faella
توکا
وقتی فاطمه روز به روز بزرگتر می‌شود
یک مترسک
وایسیـ ورسا
می‌خواهم فاطمه باشم
غرور شکسته
فیلوسوفیا
پرتقال دیوانه
حریری به رنگ آبان
در دیار نیلگون خواب
دکتر میم
خانومی جانم
روزنوشت های میم صاد
پنجره می‌چکد
ریشه در باد
حنا
صخره‌نورد
لافکادیو
هیچ
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان