دیروز دوباره با دوچرخه خوردیم زمین، من و لیلی :-| نکته چی بود؟ یک کاپشن جدید پوشیده بودم که به قول خانمی که اومد بالا سرمان برای کمک، نه به اندازه خوبی کوتاه بود، نه به قدر کافی بلند، در نتیجه موقعی که ترمز گرفتم برای پیاده شدن، با این واقعیت تلخ رو به رو شدم که بدجور گیر کردم تو صندلی :-| و تالاپی خوردیم زمین :-|
نتیجه؟ خیلی شیک و مجلسی و هلندیوار برگشتیم خونه، من کاپشن قبلیام رو پوشیدم و دوباره سوار دوچرخه شدیم و رفتیم پارک :دی بله گذشت اون روزها که با دوچرخه میخوردیم زمین و هشت ماه نمیرفتیم سراغش، به افتخار لیلی و دلگرمی و همراهیاش که وقتی از تو صندلی در آوردیمش، خندید و گفت: "اشکال نداره مامان" :)
* یه تیکه از کتاب کوتی کوتی، نوشتهی فرهاد حسن زاده:
اشکال نداره کوتی، اشکال نداره هیچی، خودتو نکن پیچپیچی
اشکال نداره مادر، خودتو نکن در به در :))))