لیلی: "مامان من دلم میخواد بزرگ که شدم آدمها را بخندونم" بعد شکلک در میاره و نگاه میکنه ببینه میخندم یا نه.
مثل یک مادر سنتی که آرزو داره بچهش دکتر مهندسی چیزی بشه، ازش میپرسم: "مثلا شبیه استندآپ کمدینها که جوکی تعریف کنی که بقیه بخندند؟"
لیلی: "نه مامان، مثل clown"
من: "چقدر خوبه که میدونی چی میخوای جانِ مادر"