میدانید بدتر از اینکه چیزی برای نوشتن نداشته باشید چیه؟ این که چند وقت به یک موضوع جالب برای نوشتن فکر کرده باشید، ولی الان چشمهایتان باز نمیماند که بنویسید :-|
پنجشنبه ۱۲ فروردين ۰۰
میدانید بدتر از اینکه چیزی برای نوشتن نداشته باشید چیه؟ این که چند وقت به یک موضوع جالب برای نوشتن فکر کرده باشید، ولی الان چشمهایتان باز نمیماند که بنویسید :-|
یا اینکه دل و حوصلهای برای نوشتن نباشه.
برای گفتن من ، شعر هم به گل مانده
نمانده عمری و صد ها سخن به دل مانده
صدا که مرهم فریاد بود زخم مرا
به پیش زخم عظیم دلم خجل مانده
از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست
گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست
سر گرم به خود زخم زدن در همه عمرم
هر لحظه ، هر لحظه جز این دست مرا مشغله ای نیست
از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست
گر هم گله ای هست ، دگر حوصله ای نیست
حوصله ای نیست
حوصله ای نیست