داشتم لباسهایی که کوچیک شده بود رو جمع میکردم که بیاندازم در یکی از مخازن مخصوص لباس، لیلی یکی از لباسها را از توی کیسه کشید بیرون و به زور کرد سرش و در حالیکه نصف ابرویش زیر یقه لباس گیر کرده بود، میگفت: مامان دیدی اندازهامه؟ خودم این رو میپوشم :-|
دوشنبه ۱۰ آبان ۰۰