به نظرم هر کلاس زبانی به یک برونگرای عاشق حرف زدن نیاز داره. یکی که نخواد تا جلسه آخر غریبگی کنه و در سکوت زل بزنه به معلم و به عمق حرفهایش گوش بده، یکی که هی حرف بزنه، غلط یا درست و کمی از سکوت را بشکند. ما امروز در کلاس هلندی که همه غیر از من، کلا در سکوت بودند و معلم به ضرب و زور و با انبر باید از دهن بقیه حرف میکشید بیرون، یک شاگرد جدید داشتیم به اسم امیرا. اهل مصر بود و تمام مدت با اشتیاق تمام زل زده بود به معلم و حرف میزد، با خودش، با کنار دستیاش، با معلم :) اولین باری بود در زندگیام که فکر کردم دنیا به برونگراهای عاشق حرف زدن محتاجه :)