دنیای برون‌گراها

به نظرم هر کلاس زبانی به یک برونگرای عاشق حرف زدن نیاز داره. یکی که نخواد تا جلسه آخر غریبگی کنه و در سکوت زل بزنه به معلم و به عمق حرف‌هایش گوش بده، یکی که هی حرف بزنه، غلط یا درست و کمی از سکوت را بشکند. ما امروز در کلاس هلندی که همه غیر از من، کلا در سکوت بودند و معلم به ضرب و زور و با انبر باید از دهن بقیه حرف می‌کشید بیرون، یک شاگرد جدید داشتیم به اسم امیرا. اهل مصر بود و تمام مدت با اشتیاق تمام زل زده بود به معلم و حرف می‌زد، با خودش، با کنار دستی‌اش، با معلم :) اولین باری بود در زندگی‌ام که فکر کردم دنیا به برون‌گراهای عاشق حرف زدن محتاجه :)

۱۹
۲۹ آبان ۲۲:۰۰ بهارنارنج :)

من درونگرام ازینا که همیشه تو همه جمعا ساکتن و فقط لبخند می زنن در جواب همه چی ولی زبان برای من همیشه فرق داشته چه اون زمان که اموزش میدیدم و فعال ترین شاگرد کلاس بودم همیشه تو بحثا پایه ثابت بودم چه اون زمان که تدریس میکردم زبان و همه همکارام با تعجب بهم نگاه میکردن که بهت نمیادشلوغ ترین و شادترین کلا داشته باشی و صدا خودت و تکرار شاگردات بیاد و با همین روحیه که همه فکر میکنن من چقدر مظلومم و حرف زدن بلد نیستم سه سال فقط به پسرا درس میدادم و حسابی کلاس و پسرا رو مدیریت می‌کردم و واقعا اون دوران چقدر حال منو خوب میکرد و از بعد روانی اروم

۲۸ آبان ۱۹:۰۸ مرتضی پورظهیر

برای منه درونگرا یه کم غریبه درک کردن این حس

۲۸ آبان ۱۹:۰۷ دامنِ گلدار

قبول دارم کار معلم خیلی راحت‌تره وقتی بچه‌ها حرف بزنن. ولی ناگفته پیداست من حرف نمی‌زدم سر کلاس و اون فشار و انتظار حتما حرف زدن و حتی نوبت گرفتن تو بحث خیلی آزاردهنده بود. ایده‌آل نصف نصفه فکر کنم :) 

من علاوه بر زبان تو همه کلاسا خیلی تعامل و مشارکت با استاد داشتم و دارم و از این کار خیلی لذت میبرم :))))

۲۸ آبان ۰۷:۵۹ احسان ..

سلام

من تو دوران دبیرستان، اینقدر زبانم خوب بود که یکسال معلم به من می گفت از بقیه دانش اموزا به انگلیسی سوال بپرسم، افتخار بزرگی بود اون زمان..اینو باید یه جایی میگفتم تا حالا پیش نیومده بود بنظرم اینجا جاش بود:)

اینکه با معلم زبان ندار بشی یا تو کلاس زبان زیاد صحبت کنی بنظرم یه امتیاز بزرگه

ولی با شما موافقم بنظرم دنیا رو برون گراها میچرخونن و شاد نگه میدارن

من اگه تو کلاس زبان پایه پیدا کنم دوتایی کلاس و به فنا میدیم :))))

فنای بد البته /:  وایمیستیم غیبت اینو اونو میکنیم وسط کلاس ، به معلم تیکه میندازیم و...

 

چه خوب :)

منم باید با زور حرف بزنم، اصلا توی لحظه انگار ذهنم خالی خالی میشه، نمی تونم بحرفم.

به نظر من کلا با برون‌گراها بیشتر خوش میگذره :)

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
در جستجوی درون و برون...
موضوعات
سروستاه نامه، سنتور (۲۷)
خوشنویسی، تذهیب (۱۷)
کار، iOS، اندروید (۳۷)
زندگی بهتر (۸۴)
یاد ایام (۲۸)
مهلا (۲۳)
صابرانه (۴۵)
از این روزها (۱۶۷)
یک سال بدون... (۱۲)
خانه دوست کجاست؟ (۲۶)
آشپزی، خام گیاهخواری (۱۹)
نی‌نی گولو، لیلی (۱۰۱)
کتابخوانی (۶)
مشاوره (۸)
آن سوی آب‌ها (۸۷)
داستان (۲)
چالش وبلاگی (۱)
آخرین نوشته ها
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
لبه‌ی پیاده‌رو، هم سطح جاده
سیاه و سفید
تنظیم روی فرکانس دیگر
هر نه ماه هم تکرار کنیم!
بیخودی
اعلام حیات :)
کرونا تست
مدرسه
کرونا در یک قدمی
محبوب ترین نوشته ها
لیلی، نام دیگر عشق است...
گاهی بیرون رو نگاه کن
کوچولو بیا*
سهیم شدن
امن‌سازی
یازده ضربدر سه
بسی عشق بودی در این چهار سال
مادرانگی :)
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
سوگواری
پربیننده ترین نوشته ها
لالایی لیلی :)
شفایافتگان
هَکَلچه :-)
مهاجرت
"هل اتی" کجا رفت؟
پسر یا دختر! مسئله این است...
روغن کلزا
مادر شوهر
بی کلید در* :-)
لیلی، مثلِ پری
نوشته های پر بحث تر
هَکَلچه :-)
کوچولو بیا*
لیلی، مثلِ پری
خب تا آخرش رو بگو :-|
لیلی، نام دیگر عشق است...
پسر یا دختر! مسئله این است...
دوبله وسط :-)
بی کلید در* :-)
آشپز که دو تا شد...
یک عالمه یک*
تاریخچه نوشته ها
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۴ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۳ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۶ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۸ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۸ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۷ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۹ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۹ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۹ )
دی ۱۳۹۹ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۷ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۸ )
دی ۱۳۹۸ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۱۱ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۸ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۹ )
دی ۱۳۹۷ ( ۸ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۸ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
دی ۱۳۹۶ ( ۷ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۶ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۶ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۷ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۶ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۸ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۴ ( ۹ )
دی ۱۳۹۴ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۴ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۴ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۴ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۴ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۴ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۳ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۳ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۳ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۳ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۳ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۳ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۳ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۳ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۲ ( ۳ )
پیوند ها
گروه نرم افزاری پرکا
دامن گلدار اسپی
تیرمن
جولیک
نارخاتون
یک آشنا
آقاگل ملت
ذهن زیبای یلدا
faella
توکا
وقتی فاطمه روز به روز بزرگتر می‌شود
یک مترسک
وایسیـ ورسا
می‌خواهم فاطمه باشم
غرور شکسته
فیلوسوفیا
پرتقال دیوانه
حریری به رنگ آبان
در دیار نیلگون خواب
دکتر میم
خانومی جانم
روزنوشت های میم صاد
پنجره می‌چکد
ریشه در باد
حنا
صخره‌نورد
لافکادیو
هیچ
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان