میگفت: یک خط را در نظر بگیر، یک سر خط خشم گرم است، یعنی داد، فریاد، پرخاش که در اوج داغی میرسه به کتک کاری و زد و خورد و اون سرش که سرد شده میشه قهر، تحقیر، بی محلی...
راه درست چیه؟ جراتمندی، ما از داد و بیداد و قهر و بیمحلی دنبال چی هستیم؟ که نیازمان برآورده بشه (به دوست داشته شدن، به مهربانی، به حمایت...) که در نهایت با این روشها برآورده نمیشه :-| باید تمرین کنیم که بدون قضاوت کردن کل شخصیت مخاطب، احساس و نیازمان رو در آرامش بیان کنیم. با خودمان دو دو تا چهار تا کنیم که واقعا چی میخواستم که در نهایت قهر کردم، که داد کشیدم سرش؟
در همین راستا یک کتاب جالب پیدا کردم به نام "موهبت شگفت انگیز خشم"، نوشته مارشال روزنبرگ (نویسنده کتاب ارتباط بدون خشونت)، باشد که رستگار شویم :-)