غبار روبی :)

این ذهن برنامه ریز را باید یک جایی خانه تکانی کرد :-|

از گوشه بالایش گرفت و آن قدر تکاند که هر چی گرد و خاک غم و غصه، نگرانی و تشویش، بیم و هراس، حسرت و کینه تویش گیر کرده، بریزد بیرون... که با کوچکترین ناملایمتی، سه ساعت search نکند که اگر فلان طور باشد، چه می شود؟ اگر نباشد، چه می شود و ...

که زندگی را رها کنی به حال خودش، که let it go :)


که ضربان قلبت آرام شود، که از هر ناملایمتی اشکت نریزد، که حباب حباب ها* را بفهمی، که سال دارد نو می شود... که چه خوب :)


* توصیفی برای لگدهای جنین در این هفته ها، مثل ترکیدن یک سری حباب توی دلت :)

۱۷ حبه چیده شد. ۹

سازت را با بهار کوک کن

جوانه های سبز طلایی بر شکوفه های عطرآگین سیب، بهار می آید بی بهانه... لبخند می زنم، صدای در می آید، دستم را می گذارم کنار لیلی...

صابر را صدا می زنم، چشمانم را می بندم، صدای ماهی نازکم را حس می کنم... 

- صدایش را می شنوی؟

چشمان پر از شوقش می گوید نه... صدای تکان خوردن آب مگر چقدر بلند است؟

ساز می زنم برایش، در آب می رقصد، نرم، شاد، کودکانه...

پنجره ها را باز می کنم، همه ی خانه پر از عطر بهار می شود...

یک بهار با ماهی کوچکمان :-)


پ.ن. به دعوت بهار نارنج جانم :*


۱۹ حبه چیده شد. ۱۶

لالایی لیلی :)

بعد از جستجوهای فراوان در میان لالایی های اینترنتی، به این نتیجه رسیدم که سلیقه ام به شدت با لالایی های کرمانی جور است :) یعنی تصوری که از لالایی دارم، با آهنگ آغازین "لالا، لالا، گل..." (پسته، پونه، سوسن، لاله...) بیشتر در آن نواحی رایج هست.

حتی آن لالایی معروف فیلم مسافران مهتاب که نمکی (مهدی فخیم زاده) با بغض برای "مش حسین آقا" می خواند.


در نتیجه این شما و این لالایی گل پسته (کلیپ تصویری شبکه پویا):

لالا لالا گل کاشی،  یه خونه توی نقاشی
لالا لالا گل پسته،  پدر بار سفر بسته
 
لالا لالا گل سوسن، نخای رنگی و سوزن
لالا لالا گل مهتاب، بدوزم نقش تو در خواب
 
لالا لالا گل نازم، سپند آویز می سازم
لالا لالا گل نرگس، که بد بر تو نیاد هرگز
 
لالا لالا گل زیره، نشه روزت شب تیره           
لالا لالا گل ریزم، به گوشت طوق میاویزم
 
لالا لالا گل ارزن، الهی پیر شی فرزند
لالا لالا گل زردم، پناه پیری و دردم
 
لالا لالا گل لادن، نگهدارت خدای من
لالا لالا گل چینی، بخوابی خواب خوش بینی


واقعیت این که دنبال لالایی کردی هم خیلی گشتم، شاید ده تا لالایی کردی هم دانلود کردم، بعد دیدم حتی اگر متن لالایی را حفظ کنم، لهجه ام خوب نیست و بهتر است بگذارم صابر برایش لالایی کردی بخواند :)


پ.ن.1 لالایی لیلی اسم کتابی از حسن بنی عامری است، بروم بخرم بخونمش :)
پ.ن.2 یک سمنوی خانگی پختم، چه سمنویی :)
پ.ن.3 عکس ناناز شماره دو به درخواست پرتقال :)

ناناز شماره 2

پ.ن.4 عکس لیلی گولو به درخواست مهیار در نوزده هفته و سه روزگی:)

لیلی جان

۲۹ حبه چیده شد. ۱۶

عجیب غریب :-|

با خانم فروشنده سر صحبت باز شد، بعد که گفتم باردار هستم، یک برق شادی در نگاهش دیدم که به دلم نشست :)

به حالت درددل می گفت که او هم یک دختر ۲۰ ساله دارد و این که زمان آن ها این اسم های عجیب غریب مرسوم نبوده...

برای همین اسم دخترش را گذاشته نسیم...


گفتم: خب نسیم که خیلی قشنگه :)

گفت: آره، بدی نیست... ولی الان همه اسم ها عجیب غریب اند، البته سر اسم پسرم جبران کردم، یه پسر دو ساله دارم به اسم اهورا :-)

نخواستم دلش بشکند و فکر کند که موفق نبوده (آن هم با این فاصله سنی ۱۸ ساله)،‌ توی دلم گفتم: خب اهورا که عجیب غریب نیست...


فکر کنم انتظار داشت اسم دختر ما یک چیزی تو مایه های آرتیشیدا و هانیسمیدا باشه :) پرسید: خب اسمش را چی می خواهید بگذارید؟

گفتم: لیلی :-)


یک لحظه مبهوت نگاهم کرد و گفت: امممم، خیلی هم عالی :-|

فکر کنم داشت به اسم دخترش افتخار می کرد، به نظرش عجیب غریب تر از لیلی بود :-|

۳۱ حبه چیده شد. ۱۷

ریال های باورنکردنی :-)

رفته بودیم نمایشگاه بهاره ارم، برای گردش و تفریح، یک ساک مناسب دیدیم برای گذاشتن وسایل بچه، از این ساک ورزشی ها، صابر گفت: 250 تومنه؟

شانه انداختم بالا :-|

از فروشنده غرفه کناری پرسید: اینا به ریال است؟

طرف گفت: آره داداش :-)


برگشتیم همون جا. ساک رو نشان فروشنده دادیم، به صابر گفت: اون پانزده تومنیه رو میگی؟ خودت قدت بلنده بیارش پایین، دستت درد نکنه :-)

خلاصه انتظار نداشتیم، ولی قیمتش جالب بود :-)


پ.ن.۱ خوب، بد، جلف در سالن فرهنگیان کنار خانه مان اکران می شد، یک شب رفتیم ببینیم این سالن که همیشه فیلم جفنگ میگذاره چطوریه، به این نتیجه رسیدیم از روی سالن هم میشه نتیجه گرفت که فیلم جفنگ هست یا نه :-/

پ.ن.۲ یه ست لباس نوزادی ۱۹ تیکه خریدم (سمانه می گفت یکی از اینها تا سه ماهگی بچه کافیه)، نمی دونم این تیکه هایش به چه درد می خورند :-/

پ.ن.۳ اگر هی نمیگید خشن هستی و خشن نبین و ... از breaking bad بسیار خوشم اومده، دو سیزن تمام شده تا به حال :-)


۲۰ حبه چیده شد. ۱۳

ناناز :-)

مهلا بزرگ شده، دیشب آمده بودند خانه مان دورهمی و سمانه از تجاربش درباره سیسمونی برایم می گفت (دنبال یک لیست از ضروریات سیسمونی بودم و بعد از کلی صحبت به این نتیجه رسیدم که هیچ کدامش ضروری نیست :دی)


مهلا با یک عروسک بافتنی در بغل آمده بود، به همراه یک عروسک برای لیلی.

می پرسم: اسم عروسکت چیه، عمه؟

میگه: ناناز :-)

می پرسم: این که برای لیلی آوردی اسمش چیه؟

میگه: ناناز :-)

میگم: اونم ناناز؟ ناناز شماره یک یا دو؟

لباشو غنچه می کنه، دو تا انگشتش را میاره بالا و میگه: دو :-)


حالا ناناز شماره دو، منتظر اومدن لیلی است :-)


پ.ن. شنبه رفتم سونوگرافی، بعد از دوازده هفته انتظار، دکتر فرزانه سکوت کرده بود و با دقت اندازه می زد، من زل زده بودم به شگفتی خلقت خدا، به سرش، چشماش، گوش هایش، قلبش، ستون فقراتش، انگشت های کوچولوش، دنده ها، قفسه سینه اش... خدا رو شکر :-)


پ.ن.۲ از آنجا که رسانه ملی اعلام کرده که مراسم اسکار اصلا مهم نیست، از همین تریبون جشنواره مردمی فیلم عمار را به عنوان مهمترین جشنواره فیلم بین المللی اعلام می داریم، بله :-| :-/

۲۲ حبه چیده شد. ۱۷

یک حوض کوچک*...

نرم مثل پر زدن یک پروانه،

نازک مثل تکان خوردن آب، 

حس‌اش می کنم...


ماهی کوچک ما، در حوض دل من تکان می‌خورد :)


پ.ن. سه سریال تمام شده است تا کنون، House of Cards، شرلوک و فارگو، با تقدیم دیپلم افتخار و تندیس ویژه جشنواره به دو سریال اول و درود به همه پیشنهاد دهندگان، سیمرغ بلورین تقدیم می شود به فارگو پیشنهاد هولدن، Fa Ella و کروکدیل بانو :) 


* پنجم دبستان، عضو گروه سرود بودم، آهنگ این سرود هنوز در گوشم می‌خواند، بلند و واضح:

یک حوض کوچک در خانه‌ی ماست

در چشم ماهی، مانند دریا است...

۱۷ حبه چیده شد. ۱۶

سوپ جو

صابر آشپز فوق العاده ای است، و اوج شکوفایی خلاقیتش در پخت غذاهای من در آوردی است :-) در بقیه زمینه ها نکات کنکوری را به صورت hint جویا می شود :-)

امروز در حال درست کردن سوپ جو (در جریانید که غذا پیشنهاد من بوده، در نتیجه من درآوردی نیست)


صابر: خب رب بریزم یا شیر؟ قبل جو بریزم یا بعدش؟

من: همون رب، آخرش بریزی بهتره.

صابر: جَک رو کی بریزم؟

من: چی؟

صابر: جَک دیگه :-) چرا جو داریم، جَک نداریم؟ جو، جَک، جیم، جان :-)))))

من: :-) 

۲۲ حبه چیده شد. ۱۶

مرخصی پایان سال :-|

از مرخصی‌های امسال صابر نزدیک به همه‌اش مانده :-| توانسته با کلی چانه زدن، دو هفته‌اش را زنده کنه و در نتیجه تا 14 اسفند در خدمت خانه و خانواده است...

البته مرخصی واقعاً خوب و لذت بخش است، و نمی‌خواهم بدجنس باشم، ولی اگر شما آدمی هستید که پروژه‌هایتان را در خانه انجام می‌دهید، احتمالاً این که یک نفر، دو هفته (دقیقاً در روزهای شلوغ پایان سال که باید همه کارها تحویل داده بشوند) کنار گوش شما هی در مرخصی طی کند، خیلی جذاب نیست :-|


مخصوصاً این که من کلاً آدم بدغذای بی‌اشتهایی هستم و خیلی که هنر کرده باشم، از هفته چهاردهم به بعد، روی ریتم افزایش وزن هفته‌ای 0.5 کیلو وفادار مانده‌ام که حد نرمال برای مادر و بچه است. 


حالا مشکل کجاست؟ این که صابر خیلی خوش غذا و همیشه گرسنه است :-| و این سئوال محبوب همیشگی‌اش هست: پریسا حالا چی بخوریم؟  :-)))))


این یعنی انتظار می رود که در پایان این دو هفته تبدیل بشوم به یک توپولوی گرد قلقلی :-)))))

۲۳ حبه چیده شد. ۱۶

زمان بندی :-|

و یک نوع زمان بندی محبوب رؤسا وجود داره که فارغ از هر نوع قول و قراری که قبلش با هم گذاشته باشید و توافق هایی که کردید، در یکی از دو دسته زیر جا می گیرد:

۱- هر چه زودتر، بهتر :-|

۲- تماس در آخرین ساعت مرسوم اداری روز برای محول کردن کاری که باید تا فردا صبحش آماده باشه :-|

۱۵ حبه چیده شد. ۱۷
در جستجوی درون و برون...
موضوعات
سروستاه نامه، سنتور (۲۷)
خوشنویسی، تذهیب (۱۷)
کار، iOS، اندروید (۳۷)
زندگی بهتر (۸۴)
یاد ایام (۲۸)
مهلا (۲۳)
صابرانه (۴۵)
از این روزها (۱۶۷)
یک سال بدون... (۱۲)
خانه دوست کجاست؟ (۲۶)
آشپزی، خام گیاهخواری (۱۹)
نی‌نی گولو، لیلی (۱۰۱)
کتابخوانی (۶)
مشاوره (۸)
آن سوی آب‌ها (۸۷)
داستان (۲)
چالش وبلاگی (۱)
آخرین نوشته ها
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
لبه‌ی پیاده‌رو، هم سطح جاده
سیاه و سفید
تنظیم روی فرکانس دیگر
هر نه ماه هم تکرار کنیم!
بیخودی
اعلام حیات :)
کرونا تست
مدرسه
کرونا در یک قدمی
محبوب ترین نوشته ها
لیلی، نام دیگر عشق است...
گاهی بیرون رو نگاه کن
کوچولو بیا*
سهیم شدن
امن‌سازی
یازده ضربدر سه
بسی عشق بودی در این چهار سال
مادرانگی :)
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
سوگواری
پربیننده ترین نوشته ها
لالایی لیلی :)
شفایافتگان
هَکَلچه :-)
مهاجرت
"هل اتی" کجا رفت؟
پسر یا دختر! مسئله این است...
مادر شوهر
روغن کلزا
بی کلید در* :-)
لیلی، مثلِ پری
نوشته های پر بحث تر
هَکَلچه :-)
کوچولو بیا*
لیلی، مثلِ پری
خب تا آخرش رو بگو :-|
لیلی، نام دیگر عشق است...
پسر یا دختر! مسئله این است...
دوبله وسط :-)
بی کلید در* :-)
آشپز که دو تا شد...
سه و چهار :-)
تاریخچه نوشته ها
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۴ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۳ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۶ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۸ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۸ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۷ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۹ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۹ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۹ )
دی ۱۳۹۹ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۷ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۸ )
دی ۱۳۹۸ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۱۱ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۸ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۹ )
دی ۱۳۹۷ ( ۸ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۸ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
دی ۱۳۹۶ ( ۷ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۶ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۶ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۷ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۶ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۸ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۴ ( ۹ )
دی ۱۳۹۴ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۴ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۴ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۴ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۴ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۴ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۳ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۳ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۳ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۳ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۳ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۳ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۳ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۳ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۲ ( ۳ )
پیوند ها
گروه نرم افزاری پرکا
دامن گلدار اسپی
تیرمن
جولیک
نارخاتون
یک آشنا
آقاگل ملت
ذهن زیبای یلدا
faella
توکا
وقتی فاطمه روز به روز بزرگتر می‌شود
یک مترسک
وایسیـ ورسا
می‌خواهم فاطمه باشم
غرور شکسته
فیلوسوفیا
پرتقال دیوانه
حریری به رنگ آبان
در دیار نیلگون خواب
دکتر میم
خانومی جانم
روزنوشت های میم صاد
پنجره می‌چکد
ریشه در باد
حنا
صخره‌نورد
لافکادیو
هیچ
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان