همان اولین باری که اولین فرنی را به لیلی دادم به این نتیجه رسیدم که صندلی غذا کمک خوبی است :-|
چون یک بخشی از لذت غذا دادن به جگر گوشه این است که لب و لوچه ی فرنی ای شده اش را ببینی و هی قربان صدقه اش بروی :-)
حالا لیلی یک صندلی غذای کوتاه دارد (چون یک سری مدل بلند هم هستند که کنار میز قرار می گیرند) و روزها وقتی که مشغول بازی با قاشق و بشقاب اضافه اش است* و سعی می کند قاشق را از طرف درست بکند توی دهانش، یک قاشق هایی فرنی و حریره (در طعم های مختلف) از هوا می رود توی دهان کوچولویش...
زیرچشمی نگاهم می کند که: ای بابا! بگذار قاشقم را بگذارم توی دهانم :دی
* قاشق و بشقاب اضافه برای این است که کمی بعدتر که دیگر جذابیت بشقاب برایش از بین رفت و بی خیال گاز زدن به بشقاب شد، بخشی از غذا را بریزم داخلش تا خودش هم در فرآیند بردن غذا به سمت دهن مشارکت کند :)