شمارش معکوس

مثلا قرار است هفته بعد در چنین روزی دیگر ایران نباشم، به لیست دوستانم نگاه میکنم برای خداحافظی، به لیست کتاب‌هایی که نخواندم و نمی‌توانم ببرم، به چمدان‌های نیمه پر و به لیلی.

به لیلی... و ته دلم شکوفه کوچک شادی جوانه می‌زند :-)

چه خوب که لیلی کوچکی داریم که همسفر ماست...

۱۸ حبه چیده شد. ۱۵

لیلی، عروسک :)

امروز یه دورهمی با محور عروسک سازی رفته بودم، به اسم عروسکی از هیچ، با غزال نصیری نازنین، که با وسایل ساده‌ای مثل قاشق یا لیوان یه بار مصرف، نخ، کاموا و ... عروسک‌های زیبایی ساختیم :) یک بخشی معرفی عروسک‌های فرهنگ و ملل مختلف بود و به عنوان عروسک ایرانی، لیلی را معرفی کرد که در منطقه لرستان تا سال‌ها قبل عروسک بازی دختربچه‌ها بوده...

حالا جدای اسم عروسک لیلی، برایم جالب بود که می‌گفت در ایران مرسوم بوده که عروسک بخشی از مادر رو به کنار کودک بیاره، پس لباس عروسک تکه‌های لباس مادر و موی عروسک تکه‌ای از گیسوی مادر بوده، انگار این‌طوری پاره‌ای از وجود مادر با عروسک همراه کودک می‌شده :)

و جای دیگر اشاره کرد که عروسک‌های اصیل ایرانی صورت نداشتند، چون گمان بر این بوده که با رسم چشم عروسک جان می‌گیرد و جان بخشی نقش خالق است، نه ما...


در این زمینه این مطلب جالب است.

۱۰ حبه چیده شد. ۱۷

اینجا گودبای پارتیه جعفره*

قراره یه دورهمی خداحافظی بگیرم مادر و کودک، با چندتا از دوست‌هایم که بچه‌هایی در سن لیلی دارند. امروز یکی‌شون می‌گفت همسرم گفته آخه این چه ساعتیه... نهار روز غیر تعطیل؟ مردهای دیگه چطوری میاین؟

کلی خندیدیم، طفلک حق داشت فکر کنه دعوته، چون اسمش گودبای 'پارتی‌'ه :دی


* اگه نشنیدین، یه سرچی بزنید دنبال آهنگش :)

۱۶ حبه چیده شد. ۱۳

سه‌سالگی :)

پارمیس نشسته بود کنار مادرش و زیرچشمی به من و لیلی نگاه می‌کرد. در حالی که به لیلی اشاره ‌می‌کرد، رو به مامانش گفت: پس مامان این بچه کجاست؟

مامان پارمیس با اشاره به من: ایشونند دیگه!  

پارمیس خطاب به من: مامانش تویی؟

من: بله :-)

پارمیس: پس چرا این شکلیه؟

من در حالی که دوزاری‌ام افتاده: آها، منظورت اینه که شبیه من نیست؟ خب به باباش رفته :دی

پارمیس با رضایت: آها، مامان! شکل باباشه:-)

۸ حبه چیده شد. ۱۳

فریز

من حدود یک ساعت و نیمه که می‌خواهم پست دوشنبه‌ها رو بگذارم و برم بخوابم :-/

هیچ ایده‌ای قابل بیان به ذهنم نمی‌رسه، نه در مورد رفتن، نه در مورد تحویل کار، نه در مورد زندگی و نه حتی مدرسه طبیعت و لیلی...

با این که در مورد همه‌شان میشه طویله نویسی کرد، ولی در وضعیت "خب که چی؟" به سر می‌برم انگار :-| به همچین حالتی میگم فریز شدن، نه هیچ کاری می‌کنی، نه برنامه می‌ریزی، نه حرفی برای گفتن داری، نه هیچی، انگار قفل شدی و منتظر موندی که یه eventی رخ بده تا تو از این حالت انفعال به فاعلیت تغییر وضعیت بدهی... 

۸ حبه چیده شد. ۹

تزویر و ریا

تا حالا براتون پیش اومده به خاطر شرایط خاص احساس واقعی‌تون رو با طرف مقابل به اشتراک نگذارین؟

مثلا شروع می‌کنید به گفتن نارضایتی‌هاتون که طرف می‌زنه زیر گریه و بحث به حاشیه میره و شما دچار خود سانسوری میشین :-|

در فرهنگ وزین ما بهش میگن مراعات احوال مخاطب و مودب بودن، ولی من هر وقت انتخابم این هست که احساس واقعی‌ام رو در لایه‌های زیرین دفن کنم به شدت حس دو رویی و تزویر و ریا می‌گیرم :-/

۱۲ حبه چیده شد. ۱۳

فک و صورت

این دفعه دندان عقل بعد از جراحی دچار حفره خشک نشده، این رو از این که بعد از یک هفته و کشیدن بخیه‌ها درد قابل تحملی داره، میشه فهمید. ولی مشکل دیگری داریم: محدودیت باز شدن دهان :-|

به نظرم پیچ و مهره فکم ورم کرده یا دچار اسپاسم شده یا هر چی که از یه حد مشخصی بیشتر باز نمیشه...

یعنی دلم لک زده برای این که ساندویچ گاز بزنم :دی این مثال را برای این زدم که بدونید تا اون حد باز نمیشه :(

۱۵ حبه چیده شد. ۹

کلید اسرار

درست قبل از این که پست پنج شنبه‌ها رو بفرستم لیلی از خواب بیدار شد. برایش لالایی خوندم، بغلش کردم راه رفتیم، گذاشتم روی پایم و عروسک به بغل توی تاریکی چشم‌های قشنگش رو دیدم...

قبلش فیلم کلیک رو دیده بودم، نه این که بگم خیلی خوش ساخت با بهترین بازی و بهترین داستان و ... ولی برای من تلنگر بود، از یه جای فیلم تا آخرش گریه کردم :( هی می‌گفتم نه این الکیه... چرا رفته رو دور تند، این حتما داره خواب می بینه و بر می‌گرده... ولی از گریه‌ام کم نمی‌شد.

انگار من را گذاشته بودن که با یه جگرگوشه ۱۸ ماهه که تو اتاق خوابش برده، دو تا دندان عقل جراحی شده، صابری که قراره به زودی دوباره بره، کاری که می‌خواهم تمام کنم ولی فرصت پیدا نمیشه و بار غم قبل رفتن و یه دنیا بغض فرو خورده، این فیلم را نگاه کنه...

مثل کلید اسرار، آیینه عبرت، یا تلنگر که بعدش جگر گوشه بیدار بشه و دو ساعت نخوابه، ولی من انگار همون آدم عصری نباشم دیگه، یا آدم صبح، یا آدم دو روز قبل


و دلم بخواد زندگی با تمام جزئیاتش اتفاق بیفته، با تمام ثانیه های خوب و بد...

۷ حبه چیده شد. ۱۰

و اینک دوباره عقل

در راستای برنامه سال آینده‌مون برای رفتن به بلاد کفر :-| تصمیم گرفتم هر چه سریع‌تر برای کشیدن دو دندان عقل باقیمانده اقدام کنم.

با توجه به خاطرات ناگوار پارسال اما... چهار ستون بدنم می‌لرزه که دوباره بروم زیر تیغ جراحی، دعا کنید برایم که ساعت ۷:۳۰ شب وقت جراحی دارم :-(

دوباره مثل دفعه قبل خواستم بگم که اگه عصب لب و زبانم فلج شد من را با لبخند قدیم به خاطر بسپارید :دی

۲۲ حبه چیده شد. ۱۲

شب زنده دار :-|

الان حدودا ۵ شب است که شب‌ها کار می‌کنم،‌ از حدود ساعت ۱۰ تا ۲ یا ۳ صبح*.

نمی‌دانم آن‌هایی که جغد درون دارند چطوری روزگار می‌گذرونند ولی درون من یک مرغ سحرخیز زندگی می‌کند که ترجیح می‌دهد شب‌ها ساعت ۱۰ بخوابد و صبح‌ها بین ۴.۵-۵ بیدار بشه!

خواستم بگم در این پنج روز، مرغ درونم نه تنها به جغد بودن عادت نکرده، بلکه دچار فرسودگی جغدی شده...

هیچ وقت دیگه در زندگی‌ام به اندازه الان دلم نمی‌خواسته که استراحت کنم، حتی موقعی که کنکور داشتم، یا لیلی تازه به دنیا آمده بود :-|


* باید اشاره کنم که جوجه سحرخیزی هم دارم که هر روز زنگ ساعت ۷ رو برایم کوک می‌کند :)

۱۷ حبه چیده شد. ۱۴
در جستجوی درون و برون...
موضوعات
سروستاه نامه، سنتور (۲۷)
خوشنویسی، تذهیب (۱۷)
کار، iOS، اندروید (۳۷)
زندگی بهتر (۸۴)
یاد ایام (۲۸)
مهلا (۲۳)
صابرانه (۴۵)
از این روزها (۱۶۷)
یک سال بدون... (۱۲)
خانه دوست کجاست؟ (۲۶)
آشپزی، خام گیاهخواری (۱۹)
نی‌نی گولو، لیلی (۱۰۱)
کتابخوانی (۶)
مشاوره (۸)
آن سوی آب‌ها (۸۷)
داستان (۲)
چالش وبلاگی (۱)
آخرین نوشته ها
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
لبه‌ی پیاده‌رو، هم سطح جاده
سیاه و سفید
تنظیم روی فرکانس دیگر
هر نه ماه هم تکرار کنیم!
بیخودی
اعلام حیات :)
کرونا تست
مدرسه
کرونا در یک قدمی
محبوب ترین نوشته ها
لیلی، نام دیگر عشق است...
گاهی بیرون رو نگاه کن
کوچولو بیا*
سهیم شدن
امن‌سازی
یازده ضربدر سه
بسی عشق بودی در این چهار سال
مادرانگی :)
بدو گفتم که مشکی یا عبیری...
سوگواری
پربیننده ترین نوشته ها
لالایی لیلی :)
شفایافتگان
هَکَلچه :-)
مهاجرت
"هل اتی" کجا رفت؟
پسر یا دختر! مسئله این است...
روغن کلزا
مادر شوهر
بی کلید در* :-)
لیلی، مثلِ پری
نوشته های پر بحث تر
هَکَلچه :-)
کوچولو بیا*
لیلی، مثلِ پری
خب تا آخرش رو بگو :-|
لیلی، نام دیگر عشق است...
پسر یا دختر! مسئله این است...
دوبله وسط :-)
بی کلید در* :-)
آشپز که دو تا شد...
یک عالمه یک*
تاریخچه نوشته ها
بهمن ۱۴۰۰ ( ۳ )
دی ۱۴۰۰ ( ۴ )
آذر ۱۴۰۰ ( ۳ )
آبان ۱۴۰۰ ( ۶ )
مهر ۱۴۰۰ ( ۸ )
شهریور ۱۴۰۰ ( ۸ )
مرداد ۱۴۰۰ ( ۷ )
تیر ۱۴۰۰ ( ۹ )
خرداد ۱۴۰۰ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۴۰۰ ( ۹ )
فروردين ۱۴۰۰ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۹ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۹ ( ۹ )
دی ۱۳۹۹ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۹ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۹ ( ۷ )
مهر ۱۳۹۹ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۹ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۹ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۹ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۹ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۹ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۸ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۸ ( ۸ )
دی ۱۳۹۸ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۸ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۸ ( ۱۱ )
مهر ۱۳۹۸ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۸ ( ۸ )
مرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۸ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۸ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۸ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۸ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۷ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۷ ( ۹ )
دی ۱۳۹۷ ( ۸ )
آذر ۱۳۹۷ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۷ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۷ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۷ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۷ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۷ ( ۸ )
خرداد ۱۳۹۷ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۷ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۷ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۶ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۶ ( ۱۰ )
دی ۱۳۹۶ ( ۷ )
آذر ۱۳۹۶ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۶ ( ۹ )
مهر ۱۳۹۶ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۶ ( ۷ )
مرداد ۱۳۹۶ ( ۲ )
تیر ۱۳۹۶ ( ۶ )
خرداد ۱۳۹۶ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۶ ( ۸ )
فروردين ۱۳۹۶ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۵ ( ۹ )
بهمن ۱۳۹۵ ( ۸ )
دی ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
آذر ۱۳۹۵ ( ۹ )
آبان ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
مهر ۱۳۹۵ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۵ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۵ ( ۸ )
تیر ۱۳۹۵ ( ۱۰ )
خرداد ۱۳۹۵ ( ۹ )
ارديبهشت ۱۳۹۵ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۵ ( ۹ )
اسفند ۱۳۹۴ ( ۸ )
بهمن ۱۳۹۴ ( ۹ )
دی ۱۳۹۴ ( ۹ )
آذر ۱۳۹۴ ( ۸ )
آبان ۱۳۹۴ ( ۸ )
مهر ۱۳۹۴ ( ۹ )
شهریور ۱۳۹۴ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۴ ( ۶ )
آبان ۱۳۹۳ ( ۳ )
مهر ۱۳۹۳ ( ۸ )
شهریور ۱۳۹۳ ( ۹ )
مرداد ۱۳۹۳ ( ۹ )
تیر ۱۳۹۳ ( ۹ )
خرداد ۱۳۹۳ ( ۱۰ )
ارديبهشت ۱۳۹۳ ( ۹ )
فروردين ۱۳۹۳ ( ۸ )
اسفند ۱۳۹۲ ( ۳ )
پیوند ها
گروه نرم افزاری پرکا
دامن گلدار اسپی
تیرمن
جولیک
نارخاتون
یک آشنا
آقاگل ملت
ذهن زیبای یلدا
faella
توکا
وقتی فاطمه روز به روز بزرگتر می‌شود
یک مترسک
وایسیـ ورسا
می‌خواهم فاطمه باشم
غرور شکسته
فیلوسوفیا
پرتقال دیوانه
حریری به رنگ آبان
در دیار نیلگون خواب
دکتر میم
خانومی جانم
روزنوشت های میم صاد
پنجره می‌چکد
ریشه در باد
حنا
صخره‌نورد
لافکادیو
هیچ
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان